-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 07:43
الان به جایی رسیدم که دیگه رویایی ندارم، منتظر روزی هستم که دیگه حتی به نداشتن رویا هم فکر نکنم.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 09:53
دیشب خوابشو میدیدم.... تو هال خونمون نشسته بود و مثل قدیما به سرمون زد آرایش بازی کنیم... تو خواب جزئیات صورتش رو می دیدم و صورتم نزدیک صورتش بود جوری که نفسشو حس میکرد... حالت لبهاش مثل همیشه بود، سرش رو تکیه داده بود و ریلکس منتظر بود که نقاشیمو شروع کنم... با وسواس یه خط چشم خیلی قشنگ براش کشیدم که چشمای گردشو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 08:53
آدم تو بعضی از این احکام اسلامی می مونه چهار شاخ، من واقعا دلم می خواد امام زمان (عج) ظهور کنه ببینم اینا حکم اصیل اسلامیه یا ملادرآوردی هستن؟ یکی از این احکام قضیه محلله، یعنی اگه مردی زنش رو سه طلاقه بکنه، راه برگشت براش نیست مگه اینکه مرد دیگه با زنش ازدواج کنه و بعد مرد اول دوباره میتونه با اون زن ازدواج کنه، به...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 11:15
لال شم اگه یه روزی به جای اینکه بگم دخترا و پسرا بخوام بگم دخملا و پسملا
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 21:59
خوبی بچگی اینه که از هر چیزی میشه اسباب بازی ساخت.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 14:33
اگه میخواید یکی رو واسه خودتون نگه دارید، اعتماد به نفسش رو تقویت کنید، نقاط قوتش رو ببینید و به خودش نشون بدید، بهش بگید که از بودن با اون خوشحالید... اما اگه میخواید کسی رو بپرونید، اعتماد به نفسشو ازش بگیرید، مدام روی نقاط قوت خودتون تکیه کنید، جوری که انگار هیچ عیبی ندارید، اما به کوچکترین عیب طرف هم رحم نکنید،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 14:12
اونقدرم لجم میگیره وقتی این عکسای رمانتیکو میبینم که دختره به انحاء مختلف چپیده تو بغل پسره... حالا یه خورده اش از حسودیه اینه که کلا تو زندگیم بغل نمیشم، بیشترش از حسودیه اینه که چرا همه این دخترای تو عکس اینقده ریز میزه و ظریف مریفن؟؟؟؟؟ مگه دخترای تپل دل ندارن، چرا کسی ازشون عکس نمیگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 12:48
احساس میکنم وبلاگم خیلی غریب افتاده، دلم واسش میسوزه... عین این دوستای بی معرفتی هستم که فقط واسه وقتای دلتنگی میخوامش... آخی ... الهی... خوب وبلاگ جونم حرفم نمیاد، چیکار کنم؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 خردادماه سال 1390 11:20
خواستگار: به نظر من مسائل اعتقادی تو زندگی خیلی مهمه من: بله... به نظر من هم مهمه، به هر حال اعتقادات یه جورایی هدف آدم رو تو زندگی تعیین میکنه... خواستگار: پس موافقید قبل از هر چیز در این مورد صحبت کنیم؟ من: بله... خواستگار: خوب... من:.... خواستگار: .... من: ببینید، معیار و ملاک من شرعه... یعنی حد و حدودم، حد و حدود...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 خردادماه سال 1390 18:56
با تویی هستم که به من گفتی سینوس به نظرم یه جورایی حق داری، من خیلی شبیه سینوسم، نوسانی ولی با قاعده... رابطه من و تو از صفر و صفر شروع شد، شاید تو یادت نیاد از کجا، از آهنگ جو دزینی شروع شد... زمان جلو میرفت و رابطه بالا نمیگرفت... تا اینکه به منفی یک رسید، اون موقعی که مکرر بهم گفتی نمیگیری و نمیفهمی و من بهم برخورد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 خردادماه سال 1390 08:58
آقای lonely elephant که میای تو گودر واسم لایک میزنی، اگه میشه بیا تو وبلاگم یه ردی نشونی از خودت بذار، طالب شدم بیشتر با هم آشنا شیم، بالاخره جفتمون فیلیم، از یه جنسیم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 08:54
میدونی چه وقتایی عاشق خودم میشم؟ اون موقعی که با جرات می ایستم میگم: "من اشتباه کردم".
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 08:35
حسرت به دلمون موند یه پسر مذهبی پیدا کنیم که منش اجتماعی و سیاسیش هم با ما جور باشه... اصلا مذهب ما یه چیزه، مذهب این جماعت یه چیز دیگه!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 18:35
میخوام با هم بازی کنیم، نه اینکه با هم بازی کنیم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 07:54
باید این دنیای مجازی رو رها کنم.... غصه ها از اینجا شروع شد و همینجا باید تموم بشه... جلوی ضرر رو هر جا بگیری منفعته.... اینجا پناهگاه خوبی نبود، مدتهاست اینو فهمیده ام، اما از نمیرفتم چون جای دیگه ای نداشتم که برم.... اما دیگه میخوام کوله بارمو ببندم و کم کم کم کم برم... برم یه جایی که نمیدونم کجاست... این موسیقی...
-
900320
جمعه 20 خردادماه سال 1390 20:13
عزیزم دوستت دارم و داشتم، اما خداییش قشنگتره که این رابطه رو تمومش کنیم... یه ماهه که یه زنگ بهم نزدی، دریغ از یه اسمس... تولدم گذشت و به روت نیاوردی، میدونی تحت درمانم ولی حالمو نمیپرسی... باشه عزیزم، اشکالی نداره. حتماً سرت شلوغه بوده، زندگی متاهلی و کار و حالا هم که به سرت زده دوباره درستو ادامه بدی... زندگی سخته،...
-
900318
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 12:54
- این نشون میده که تو الان داری با لایه های پایین ذهنت زندگی میکنی، با قسمتهای emotional مغزت، نه قسمتهای logical ... +ولی قسمتهای logical مغزم تعطیل نیست، دردم همینه... دردم اینه که میفهمم... --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- میگه دو سال...
-
900316
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 09:02
برای خودم رویای جدیدی ساختم... رویایی که برای تحققش نیاز به حضور کس دیگه ای ندارم. یه هدف که بخودم مربوطه و لاغیر... ممکنه هدف بالا و والایی نباشه ولی از سرگردونی و درجا زدن خیلی بهتره... اوقاتی که دلگیر و خسته با خودم فکر میکنم "که چی؟ " این رویا میتونه به دادم برسه...
-
900314
شنبه 14 خردادماه سال 1390 19:26
من: مامان میخوام پولامو جمع کنم خونه بخرم... مامانم: آره مامان، خوشگلیت که به دردت نخورد، هنرت هم که به چشم کسی نیومد، شاید به خاطر آپارتمونت یکی پیدا بشه. من: ..... .... ....میخوام پیدا نشه پ.ن. قابل توجه لیلا، ببین من چی میکشم...
-
:دی
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 20:00
دانلود اینترنت خونه نامحدوده، ولی اصلا دانلود تو شرکت یه صفای دیگه داره...
-
900311
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 07:47
ای بابا...! انتخابات 88 و جریان ف.ت.ن.ه و جریان ا.ن.ح.ر.ا.ف.ی و قیام ص.غ.ری و همه اینا یه طرف، بی حالی ما هم یه طرف! پ.ن. این اواخر یه چیزایی خوندم در مورد ابسوردیسم که نویسنده به خرابات انگاری ترجمه اش کرده بود، قضیه اش داره تو مغزم میگرده...
-
900309
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 10:46
دکتر میگه هر کتابی که میخونی، هر فیلمی که میبینی، هر موسیقی که گوش میدی (و کلاً هر غلطی که میکنی...) در روندخوب شدنت موثره! ممکنه اثر خوب یا اثر بد داشته باشه... دکترجون کجایی ببینی امروز با خوندن ش.ک.ن.جه هایی که بعضی ها رو دادن، هر چی شما و داروهات رشته بودین، پنبه شد.... پ.ن. دم صبحی هر چی تلاش میکردم بخوابم تصویر...
-
آخه دردمو به کی بگم
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 14:38
با من بگو بخند نکن، گوشت تنم می ریزه
-
900308
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 10:32
دختره تا دیروز همچین تو وبلاگش بی ناموسی مینوشت که ما فکر میکردیم پسره...! بسوزه پدر عاشقی، عشق چنان لطیفش کرده، تو بگو عین برگ گل!!!حالا بماند که نصف حرفای لطیفش شِر و وِره...
-
نوازش
شنبه 7 خردادماه سال 1390 11:08
از عبارت "سر انگشت تدبیر" خوشم میاد.
-
900307
شنبه 7 خردادماه سال 1390 09:03
من از اینا میخوام، به عنوان کادوی تولد
-
۹۰۰۳۰۶
جمعه 6 خردادماه سال 1390 18:45
شرمنده، ولی هیچ توالتی، توالت خونه ی خود آدم نمیشه... پ.ن. خوب حتما بهم فشار اومده که اینو میگم... اصلندش وبلاگ خودمه، میخوام چرند بنویسم توش!
-
واقعاً که...
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 09:05
چند نفر مجروح و زخمی شدن، ما از سر بدبختی به حرفای ا.ن. میخندیم!!! حقشه یه تظاهراتی، یه اعتراضی یه چیزی راه بیاندازیم.... آخه این چه وضعشه؟؟
-
900304
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 08:22
یا کتاب میخونه، یا فیلم می بینه یا میخوابه یا تو اینترنت دنبال چیزایی که دوست داره میگرده... بعضی وقتا هم با دوستاش میره بیرون... خلاصه بلده چه جوری سر خودشو گرم کنه، عین من نیست که وقت اضافه هاشو بشینه غصه بخوره!
-
900303
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 12:11
چون همیشه از جایی شروع میشه که فکرشو نمیکنی، دارم سعی میکنم فکرشو نکنم، بلکه از همینجا شروع بشه...