کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

با تویی هستم که به من گفتی سینوس

به نظرم یه جورایی حق داری، من خیلی شبیه سینوسم، نوسانی ولی با قاعده... رابطه من و تو از صفر و صفر شروع شد، شاید تو یادت نیاد از کجا، از آهنگ جو دزینی شروع شد... زمان جلو میرفت و رابطه بالا نمیگرفت... تا اینکه به منفی یک رسید، اون موقعی که مکرر بهم گفتی نمیگیری و نمیفهمی و من بهم برخورد و قهر کردم... و بعدش دوباره صعود کرد و صعود کرد تا الان... فکر کنم الان از نقطه اوج گذشته و دوباره داره نزول میکنه، اینو حس درونم میگه... نقطه اوجش همون دیروز بود که یه لحظه با خودم حس کردم چه حجم زیادی تو زندگیم اشغال کردی و بعدش این ناخودآگاهم بود که ذره ذره شروع کرد به پس زدن... نگو اگه این طوریه چرا پس امروز هم طالب بودم که بحرفیم، هنوز تا صفر  مونده... ولی اون حجم داره کم میشه، از همون دیروز.

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ

سلام نازنازی عزیز وب خیلی جالبی داری
ولی وبلاگه شما یه چیزی کم داره آهان اسپانسر مالی!
اگه میخوای یه جایی عضو بشی که هر چقدر درآمد داشته باشی به حسابت بریزن(حتی 100 تومان هم که دربیاری به حسابت میریزن و محدودیت نداره) پس زودتر عضو شو.
http://www.palsel.com/index.php?page=register&AdsID=427

هلمار شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://lucky-egg.blogsky.com

ناخودآگاه من اما انگار نمیخواد پسش بزنه هرچند که خود طرف داره پسم میزنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد