کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

خواستگار: به نظر من مسائل اعتقادی تو زندگی خیلی مهمه

من: بله... به نظر من هم مهمه، به هر حال اعتقادات یه جورایی هدف آدم رو تو زندگی تعیین میکنه...

خواستگار: پس موافقید قبل از هر چیز در این مورد صحبت کنیم؟

من: بله...

خواستگار: خوب...

من:....

خواستگار: ....

من: ببینید، معیار و ملاک من شرعه... یعنی حد و حدودم، حد و حدود شرعیه، نه کمتر، نه بیشتر!

خواستگار: همین...؟

من: خوب آره دیگه...

خواستگار: فکر نمیکنید حد شرعی یه کم ...؟ (منظورش اینه که کمه)

زل میزنم تو اون صورت ریشوش... میخوام بهش بگم مرد ناحسابی، ملت تو همینشم موندن، آخه تو از من چه انتظاری داری؟؟؟؟ .... شرعاً تو خواستگاری حق دارم زل بزنم تو صورت خواستگار، ولی احوط آن است.... حالا میفهمم وقتی میگن سری کامل چیچیات الچیچیات آیت الله کی رو خونده منظورشون چیه...!!!!!!!! آقای خواستگار من کم آوردم، شما از هر چی مذهبیه، مذهبی تری! من شرمنده ام....

نظرات 1 + ارسال نظر
عباس یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://meandmysister.blogsky.com

منظورش از اینکه گفته حدود شرعی یه کم کمه یعنی چی؟
مگه شرع چیزی کم داره؟

چی بگم والا، ایشون خودشون رو خیلی مقید میدونستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد