کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

اینجا که من هستم، حرف هم نمی آید، چه برسد به برف

برف باید وقتی بیاید که تو سرحالی، حال داری بروی زیر بارش فریبا و رقصنده و رام برف_، حال داری قدم بگذاری روی _دوشیزگی برفها.... برف خوب است وقتی بیاید که تو کسی را داری برایش بخوانی:
برف میبارید سخت
پنجره قاب سپیدی که به تصویر تو کامل میشد.


تکمله: دو خط آخر از علیرضا غفاری است
        دوشیزگی برفها ترکیبی است که از اخوان وام گرفتم.
        فریبا و رقصنده و رام برف... حتما خودتان ترانه اش را شنیده اید. نه خواننده را میشناسم و نه شاعر را.

خوش به حال آنهایی
که میدانند دوست دارند در آغوش چه کسی جان بسپارند.

گفتم غم تو دارم
گفتا جونت درآید

شعری از ننه طاهره لخت

اگر چه یارم هر شو غایب آیو
نمیخواهم به جایش نایب آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر غسل جنابت واجب آیو

و شاعر در جایی میفرماید:
یادت میاد به من گفتی چی کار کن؟
گفتی از مدرسه اونروز فرار کن
فرار کردم من اونروز زن آخر
نرفتم مدرسه تا سال دیگر
عجب غافل بودم من، اسیر دل بودم من
اسیر دل نبودم، اگه عاقل بودم من

در اینجا سوال من اینه که حالا اون روز از مدرسه فرار کردی، به درک، چرا تا سال دیگر برنگشتی مدرسه؟ هان؟؟؟؟ بزنم تو اون سرت؟

ای شعرای عزیز

استفاده از تجربیات دیگران خوب است، اما توجه داشته باشید که امروزه با مقدار کافی TNT میشود اورست را از جا کند، چه برسد به بیستون.

خوش بحال هایده که وقتی میگه:
بیا ای سوته دل ساقی....به مستی بی ملالم کن
خدایا امشب این می را.... حلالم کن، حلالم کن
بعدش خودش به خودش نمیگه چت نزن بینیم باووووووو ا

اونجایی که خانمشون هایده میگه:من عاشق عاشق شدنم...
یعنی گور بابای همه مردا... من دیگه قید وفاداری و کنار یه مرد موندن رو زدم! دم رو عشقه! بعله!

یک بار هم برای من شعر بگو شاعر
بگذار در این دنیا، شعری هم برای من سروده شود.

زنها ترانه سراهای بهتری هستند اما کمیت شاعریشان میلنگد؛ از بس که حقیقت خونشان بالاست.