کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

900219

خوش به حال اونایی که سرزنده اند و تند تند وبلاگ آپ میکنن...

۹۰۰۲۱۶

یادش بخیر امروز یاد شمشاد افتادم، یکی از همکلاسی های دانشگاه که قد بلندی داشت و ما واسه خنده بهش میگفتیم شمشاد!!! خدایا توبه!

900214

یه چیزی که هیچ وقت واسم عادی نمیشه، در واقع بهتره بگم یه مسئله ای که هیچ وقت تو ذهنم حل نمیشه اینه که «اگر من تو این دنیا نبودم چه اتفاقی میافتاد؟» تا حالا بیست و شش سال از خدا عمر گرفتم ولی هیچ کار خاصی نکرده ام که بگم اگه من نبودم این سنگ از سر راه این آدمها برداشته نمیشد یا اینکه چه میدونم یه دریچه ی امیدی به روی کسی باز نمیشد.... نه اینکه هیچ کاری نکرده باشما، ولی احساس میکنم اگه من نبودم هم اتفاق خاصی نیافتاده بود.... 

900213

چقدر دلم میخواد از ته دل به یه نفر بگم عزیز دلم

۹۰۰۲۱۲

میدونم کاری که ازم میخوان کاملاً عبس و بیهوده است، اما مجبورم که انجامش بدم.... 


حالم اصلا خوب نیست، استخوانهام درد میکنه و احساس ضعف میکنم، فکر کنم سرما خورده ام... کاش میشد برم خونه و استراحت کنم...

900210

دلم هیچی نمیخواد...


پ.ن.

وقتایی که بی کارم حالم خیلی بده... بالاخره باید وقت رو یه جوری کشت دیگه...

۸۹۰۹۲۹

- خوب از خودت بگو.

- چی بگم مثلاً؟

- هرچی...

- هر چی یعنی چی؟

- چه میدونم، یه چیزی بگو دیگه.

۹۰۰۲۰۸

اگر زیبا نبودم، حتماً خیلی غصه میخوردم...

891003

از دور که میان معلومه دو تا دانشجو هستن، یه دختر و یه پسر با کوله پشتی های بزرگ. دختر صاف و طلبکار راه میره، پسر متمایل به اون و تا حدودی منت کشانه، دستاشو بالا پایین میبره و یه خط در میون به دختر نزدیک میشه، اما معلومه اجازه نداره از یه حدی جلوتر بیاد. الان دیگه صداشونو میشنوم:

پسر: تو نمیفهمی...

دختر: بهت گفتم اون لینوکس رو بنداز دور یه ویندوز نصب کن!

پسر: تو نمیفهمی...

دختر:...

پسر: ویندوز نصب کردم، خراب شد، تو نمیفهمی...

دختر: خفه شو!


نتیجه اخلاقی واسه پسرها: هیچ وقت جلوی یه دختر دیگه به دوست دخترتون نگید "تو نمیفهمی"

نتیجه اخلاقی واسه دخترها: هیچی!

900206

راست گفت اونی که گفت "زندگی مثل دستمال لوله ایه، هر چی به آخرش نزدیک تر میشی، تندتر میچرخه"