کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

900205

دیشب یه لایه ی ضخیم از سد بین خودم و مادرم برداشتم.فکر میکردم خیلی سخت باشه، ولی  تا اینجاش که خوب پیش رفته، خدا رو شکر. خدایا شکرت که اینقدر منطقی برخورد کرد!!!!!!!!!!!!!!


پ.ن.

دو تا گلدون شمعدونی کاشتم واسه پشت پنجره اتاقم تو شرکت


پ.ن.2

همه میگن که خیلی آروم شده ام... خدا رو شکر!

891004

به دیوید بکهام میگن پولدار، حال میکنم با ولخرجی هایی که واسه پسرش میکنه، از happy end کردن داستان کایوت و رادرانر بگیر تا سفارش یه پروشه واقعی در ابعاد بچه گانه... آدم باید این مدلی با زندگی حال کنه، پول تو حساب بانکی به چه درد میخوره؟

891007

یکی واسه کودک درون لالایی بگه، شاید بخوابه. خسته شدم از بازیگوشی هاش!!!!

900131

باید درونیاتم رو آماده ی یک شروع تازه کنم. تصمیم سختیه، خیلی سخت... با این بی حوصلگی من به نظر محال میرسه!!

پ.ن.

احتیاج دارم که یه کسی یه جایی به من احتیاج داشته باشه...