کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

خدایا همه ما فکر میکنیم که فهمیدیم که راه درست کدومه، تو چی فکر میکنی؟ خیلی از ما هم متناقض فکر میکنیم، پس احتمالاً یا هممون اشتباه میکنیم یا فقط بعضی هامون درست فکر میکنن و بقیمون اشتباه میکنیم... کاش تکلیف ما رو روشن میکردی که بالاخره کدوممون فهمیدیم و کدوممون فقط فکر میکنیم که فهمیدیم...

وقتی نتونی حرفی که میخوای رو بزنی احساس میکنی که لالی، ولو مشهور به سخنوری باشی!

نفرت انگیزترین واژه دنیا اینه: دستکاری



دوست ندارم شخصیتم دست کاری بشه! خوب یا بد شخصیتم بخودم مربوطه!

اگه لال باشی و به ضایع شدن حقت اعتراض نکنی انسان خوب و سازگاری هستی ولی اگه ساز مخالف بزنی و دائماً دنبال حقت باشی همه باهات لج میشن... درسته که من خلق و خوم تنده، درسته که میشه از راه های بهتری وارد بشم ولی آخه یکی به من بگه راه بهتر چیه؟؟ همه به من خفه شدن رو پیشنهاد میکنن... من خفه نمیشم! خفه نمیشم!! خفه نمیشم!!! بذار بگن طاغی، بگن سرکش، بگن بی آبرو... بذار هر چی دوست دارن بگن! امروز یه آدم لات عوضی که اسم خودشون میذاره فرهنگی تو یه نامه در اعتراض به اعتراض من گفته که من با حالت مردانه و لاتی باهاش حرف زدم!!! معلومه که کارم مردانه بود، ولی نه توی جامعه ای که مرداش فقط به فلانشون مینازن و از مردونگی همونو دارن و همه هم و غمشون اینه که همونشون درست کار نکنه!!! مرد واقعی منم که وایمیاستم و حرفمو میزنم... بذار بهم بگن لات، بذار بگن بی آبرو، بذار هر چی که دوست دارن بگن!!! نمیذارم حقمو بخورید!!!!!!!!!!! کثافتا!!!!!!!!!!!!

من طاغی و سرکشم


و بخودم افتخار میکنم


حیف که باهاش قهرم وگرنه بهش میگفتم عکس جدیدش تو فیسبوک بی نهایت زیباست!

تلویزیون داره برای بار هزار و شونصد میلیونم فیلم "دو نفر و نصفی" رو پخش میکنه و من صداشو میشنوم... ولی انصافاً موسیقی جالبی داره!

افسردگی داره ازم چیکه میکنه

آخی، یاد اون روزایی بخیر که روزی شونصدتا کامنت داشتم....

در پاسخ به این مطلب میگم که:

من کوئیلو رو تصدیق نمیکنم، این متن رو هم تا نیمه بیشتر نخوندم...


فقط میدونم که اگر قرار به حمله و بیرون کشیدن انحراف از نوشته ها باشه باید کلیه آثار فرهنگی حتی اشعار حافظ و جلال الدین رومی (که من بهش نمیگم مولوی چون مولای من نیست ولی ظاهراً مولای همه منبری های این مملکت هست!!) و حتی جلال آل احمد (که نمیدونم چرا حالا قدیس شده؟!) و خلاصه هر کسی که قلم دستش گرفته باید اثرش رو بسوزنن...

دور نیست روزی که مثل وهابی ها بگن قرآن هم نباید ترجمه بشه...

تو همون عصر و زمونه ای که آثار هدایت به راحتی چاپ میشد و هزار جور هجمه واسه ترویج کمونیسم و مارکسیسم وجود داشت، یه عده انجمن اسلامی تشکیل میدادن و بحثهای اعتقادی میکردن... کی گفته باید هر مخالفی رو قلع و قمع کرد؟؟ آخه تحجر هم حدی داره!! فکر میکنید جوونای الان خیلی مسلمونتر از جوونای دهه پنجاه هستن؟؟

من از پائولو کوئیلو فقط کیمیاگر رو کامل خونده ام و هیچ نوع خشونتی درش ندیدم و به نظرم بسیار بسیار بسیار لطیف بود و اساساً نمیدونم چطور به چنان نویسنده ای میشه اتهام خشونت زد؟؟ خدا همه رو به "صراط مستقیم" هدایت کنه!