کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

900314

من: مامان میخوام پولامو جمع کنم خونه بخرم...

مامانم: آره مامان، خوشگلیت که به دردت نخورد، هنرت هم که به چشم کسی نیومد، شاید به خاطر آپارتمونت یکی پیدا بشه.

من:.............میخوام پیدا نشه


پ.ن.

قابل توجه لیلا، ببین من چی میکشم...

:دی

دانلود اینترنت خونه نامحدوده، ولی اصلا دانلود تو شرکت یه صفای دیگه داره...

900311

ای بابا...! انتخابات 88 و جریان ف.ت.ن.ه و جریان ا.ن.ح.ر.ا.ف.ی و قیام ص.غ.ری و همه اینا یه طرف، بی حالی ما هم یه طرف!

پ.ن.

این اواخر یه چیزایی خوندم در مورد ابسوردیسم که نویسنده به خرابات انگاری ترجمه اش کرده بود،  قضیه اش داره تو مغزم میگرده...

900309

دکتر میگه هر کتابی که میخونی، هر فیلمی که میبینی، هر موسیقی که گوش میدی (و کلاً هر غلطی که میکنی...) در روندخوب شدنت موثره! ممکنه اثر خوب یا اثر بد داشته باشه... دکترجون کجایی ببینی امروز با خوندن ش.ک.ن.جه هایی که بعضی ها رو دادن، هر چی شما و داروهات رشته بودین، پنبه شد....


پ.ن.

دم صبحی هر چی تلاش میکردم بخوابم تصویر چسب پی وی سی و ... میومد جلو چشام!

آخه دردمو به کی بگم

با من بگو بخند نکن، گوشت تنم می ریزه

900308

دختره تا دیروز همچین تو وبلاگش بی ناموسی مینوشت که ما فکر میکردیم پسره...! بسوزه پدر عاشقی، عشق چنان لطیفش کرده، تو بگو عین برگ گل!!!حالا بماند که نصف حرفای لطیفش شِر و وِره...

نوازش

از عبارت "سر انگشت تدبیر" خوشم میاد.

900307

من از اینا میخوام، به عنوان کادوی تولد

۹۰۰۳۰۶

شرمنده، ولی هیچ توالتی، توالت خونه ی خود آدم نمیشه...


پ.ن.

خوب حتما بهم فشار اومده که اینو میگم... اصلندش وبلاگ خودمه، میخوام چرند بنویسم توش!

واقعاً که...

چند نفر مجروح و زخمی شدن، ما از سر بدبختی به حرفای ا.ن. میخندیم!!! حقشه یه تظاهراتی، یه اعتراضی یه چیزی راه بیاندازیم.... آخه این چه وضعشه؟؟