من: مامان میخوام پولامو جمع کنم خونه بخرم...
مامانم: آره مامان، خوشگلیت که به دردت نخورد، هنرت هم که به چشم کسی نیومد، شاید به خاطر آپارتمونت یکی پیدا بشه.
من:.............میخوام پیدا نشه
پ.ن.
قابل توجه لیلا، ببین من چی میکشم...
ای بابا...! انتخابات 88 و جریان ف.ت.ن.ه و جریان ا.ن.ح.ر.ا.ف.ی و قیام ص.غ.ری و همه اینا یه طرف، بی حالی ما هم یه طرف!
پ.ن.
این اواخر یه چیزایی خوندم در مورد ابسوردیسم که نویسنده به خرابات انگاری ترجمه اش کرده بود، قضیه اش داره تو مغزم میگرده...
دکتر میگه هر کتابی که میخونی، هر فیلمی که میبینی، هر موسیقی که گوش میدی (و کلاً هر غلطی که میکنی...) در روندخوب شدنت موثره! ممکنه اثر خوب یا اثر بد داشته باشه... دکترجون کجایی ببینی امروز با خوندن ش.ک.ن.جه هایی که بعضی ها رو دادن، هر چی شما و داروهات رشته بودین، پنبه شد....
پ.ن.
دم صبحی هر چی تلاش میکردم بخوابم تصویر چسب پی وی سی و ... میومد جلو چشام!
شرمنده، ولی هیچ توالتی، توالت خونه ی خود آدم نمیشه...
پ.ن.
خوب حتما بهم فشار اومده که اینو میگم... اصلندش وبلاگ خودمه، میخوام چرند بنویسم توش!