کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

اتفاق نظر

با همسر مراسم نیم قرن با ابی رو میبینیم

خواننده ها به نوبت میان و ترانه های ابی رو بازخوانی میکنند

نوبت میرسه به اجرای کامران و هومن و چهره های ما کج و کوله میشه

همسر میگه اگه بزرگداشت معین بود، میدیدم کدومتون میتونستید آهنگاشو بخونید. کورمال کورمال میومد عینکشو میکرد تو کون تک تکتون

قاه قاه میخندم 

پناه میبرم به دوش!

ناخودآگاه من شبیه جومانجیه، آدمها رو از واقعیت میگیره و میبره به دنیای سورئال خودش اونها رو تبدیل به کس دیگه ای میکنه و با قوانین عجیبش به اونها نقشهای عجیبی میده. خودم معمولا متشکل از تکه های خودم در زمانهای مختلفم و نقشم اغلب در حاشیه است. بعد همه این مزخرفات میشه یه خواب طولانی که من مجبورم شب تا صبح تماشاش کنم و صبح با فشار آب گرم سعی کنم از روح و جسمم بشورمش!


970923

مررد بلندبالا رو به پنجره های بزرگ ایستاده

از حرفهای مرد کوته فکر، خونش به جوش آمده

حرفهایش را فریاد میزند

فریادهایش شعرخوانی بغض و لرزه است

ولی من صورتکی خنثایم که دورتر از همه تکیه به دیوار داده ام

پشت صورتک زنی زجه میزند:

بگذارید خانه دلخواهش باشد

                 پنجره ها دلخواهش باشند

                                     من دلخواهش باشم.

چه کردی تو با من بابک بابایی؟

متن ترانه خونه ی آرزو سروده بابک بابایی و با صدای معین عزیزم


داری میری از خونه ی آرزو

جدا میشم از تو چه آواره و

کنارت نمیذارم از زندگیم

برو زندگی کن بذارم کنار


پی آزروهای بعد از منی

من هم غصه هامو به دوش میکشم

میتونم از عشقت بمیرم ولی

نمیتونم عشق یکی دیگه شم


واست بهترین ها رو میخوام چون

واسه اولین بار فهمیدمت

واسه آخرین بار عاشق شدم

واسه اولین بار بخشیدمت


به امید رویای بوسیدنت

به عشق تو چشمامو خواب میکنم

اگه صد دفعه باز به دنیا بیام

میدونم تو رو انتخاب میکنم


اگه بعضی وقتا دلت تنگ شد

یه گوشه مث من فقط گریه کن

رو اون نامه که تشنه ی حرفته

به جای نوشتن فقط گریه کن


همین که دلم با توئه کافیه

نمیخوام بدونم دلت با کیه

من آلوده م اما نجاتم نده

که آلوده بودن به تو پاکیه



پ.ن.

مگه میشه آقای معین امر بفرمایند "گریه کن" و آدم اشکش سرازیر نشه؟

پ.ن.2

مصرع دوم از بیت اول رو دقیقاً همونجوری نوشتم که معین میخونه ولی مشخصه که قافیه اش غلطه. به نظرم در اصل باید به این صورت میبود: "جدا میشم از تو چه آواروار" چون در این صورت هم قافیه درست میشه و هم معنی بهتری میده؛ چون وقتی در مصرع اول به مخاطب میگه داری میری یعنی شاعر خودش جا میمونه پس معنی نداره که آدمی که جامونده آواره بشه اما جا موندش بعد ازجدایی شبیه آوار بعد از ویرانیه. شاید عوضش کردن چون خوندن آواروار و در آوردن آهنگش سخت بوده.

گایا آنالدا

آنا گاوالدا از زنهایی مینویسه که با عشق ازدواج میکنند و بهشون خیانت میشه.

کاش یکی هم پیدا بشه از زنهایی بنویسه که هیچ وقت طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن رو نچشیدن. گاهی فکر میکنم این جور زنها اگر خیانت ببینند خوشحال هم میشن. 

واقعا چی کار باید کرد؟

بعضی زنها اونقدر مریضن که بهتره با برادر خودشون تنها نمونن؛ اونوقت با شوهر آدم فاز خواهر برادری برمیدارن و انتظار دارن آدم به روی خودش نیاره. 

تقدیم به نازنین از دست رفته ام

یه چهارپاره از فریدون مشیریه که خیلی دوستش دارم. از این لینکhttp://s9.picofile.com/file/8344216826/Voice00006.3gp.html میتونید دانلود کنید. 



پ.ن.

نمیدونم لینکش چرا اینقدر زشت شد ولی با گوشی بیشتر از این حوصله ور رفتن ندارم.