کسی گله کرد از قحطی عشق، از آلودگی احساسات به نیازهای تن، از اینکه دیگر معجزه ای رخ نمیدهد و شاید هرگز رخ نداده است. با اینکه او را قابل همکلامی نمیدانستم، پاسخ دادم:
اگر از عشق، انتظار معجزهای در حد شفای نابینا داری، پرواضح است که انتظارت برآورده نخواهد شد. عشق حالی خوب است برای عاشق؛ حالی -که اگر نگوییم همیشه- غالباً موقت است و گذرا، یا به ناکامی میانجامد و یا در وصال جان میدهد. کسی چه میداند، شاید اگر مجنون به لیلی یا رمئو به ژولیت میرسید، زندگیشان مثل بقیه زن و شوهرها درگیر ملال روزمرگی میشد. موفقیت زندگی زناشویی -یا هر رابطه بلند مدت- بسته است به موفقیت طرفین در تازه نگه داشتن آن حال خوب روزهای اول آشنایی.
عشق برای من خود معجزه بود با اینکه از ازدواجم با عشقم ماه هاست میگذره اما همچنان میپرستمش
البته اون حس دلتنگی ها اون جون دادن لحظه به لحظه در برابر عشق اون شب تا صبح گریه کردنا اون راه رفتنای تو خیابونای سرد و تموم اون لحظات عاشقونه که نه درد و نه سرما رو حس میکردی چون عاشقی عاشق یکی که فک میکنی واسش بیتفاوتی هم حس لذت داره هم حس جون دادن !اونا دیگه تموم میشه اما عشق به معشوقه همچنان ادامه داره برای من عاشق شدن و عشق معجزه بود معجزه ای که هنوز ماتو مبهوتشم
به قول گیلکا، خدا شما رو واسه هم بداره
شدیدا موافقم
البته من و همسرم اگه بچه ها بذارن باز هم دوست داریم عین دوران نامزدی مون لحظه هامون رو با هم پر کنیم
چه عالی! تبریک
راستی دوست عزیز، این آدرس وبلاگی که نوشتی وجود نداره.
بله ... موافقم