کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

دو کبوتر عاشق

اصلاً یادم نیست این ترکیب از کی توی ذهنم جون گرفته، ولی هنوز هم برای اشاره به زوجها از این ترکیب استفاده میکنم.

پروازرا به خاطر بسپار، کبوتر رفتنی است

این شعرسالهای آخر دبیرستان ورد زبونم بود.



پ.ن. میدونم درستش پرنده رفتنی است، من دوست داشتم بگم کبوتر.

میگن کفترها جزء معدود جانوران تک همسری هستن، یعنی به جفتشون وفادار میمونن و هر سال جفت تازه نمیگیرن.

سی.اسی مذهبی

خدا زورش از شما بیشتره برادر، دیدن قدرت خدا چشم بصیرت هم نمیخواد، فقط کافیه صم بکم عمی نباشید.

ای راننده تاکسی اولاخ!!

صد تومن بقیه منو نمیدی و پا میذاری رو گاز؟؟‌ بعد اون زنیکه که شوهرش راننده تاکسیه میگه که خانم گناهی ندارن،‌از بس گرونیه!!! اونوقتش ما از نیتروژن هوا تغذیه میکنیم؟ خوب بود من اصلندش کرایه ت رو نمیدادم و در ماشینو میکوبیدم بهم و میپریدم اونور خیابون؟ هیچ غلطی هم نمیتونستی بکنی!!!! اولاخ!!!

جدیداً سر به هوا شده م. ندیدن زمین آرومم میکنه.

وقتی این جمله هایی که در مورد رنج دانایان از دست نادانان را میخونیم، همه مون خودمون رو زجرکشیده تصور میکنیم، حتی اونی که زجرمون داده!

حقیقت تلخیه

حالات ما در چنگال هورمونهاست.