یکی از بدبختیای بعد از جراحی باریاتریک (چاقی) اینه که دیگه امکان پرخوری عصبی برای شخص وجود نداره و واکنش بعضیا به این موضوع میتونه خیلی وحشتناک باشه. برای همین دکترها قبل از جراحی ارجاع به روانپزشک میدن و همچنین بعد از جراحی یه لیست بلند بالا از فعالیتهای جایگزین پرخوری عصبی میدن دست آدم. اولین مورد تو لیست پیشنهادیشون قدم زدن در هوای آزاد و تماس گرفتن با یک دوسته. یکی نیست بگه اگه آدم دوستی داشته باشه که هر وقت مضطرب بود بتونه باهاش تماس بگیرن و حرف بزنه، دیوانه است که سرشو فرو کنه تو ظرف کربوهیدرات؟! :))))
این کربوهیدرات چیه که همه ازش بد میگن؟ خوشمزه است؟
فایده هم داره یا فقط بیمار میکنه؟
گوگل رو خدا آفریده برادر:))
مختصرا میشه همون قند و نشاسته، نون و برنج
فایده هم داره، به شرطی که زیاده روی نکنن
ناراحت نشو؛ نخواستم کربوهیدراتاتو ببرم که، همهاش مال خودت. میرم از گوگل کربوهیدرات میگیرم
باشه:)))
من هم قرار نبود کربوهیدراتامو با تو تقسیم کنم:))))
بار آخر که یک دوست رو دیده بودم بعد نیم ساعت به خودم اومدم. دیدم تندتند صحبت میکنم که وقت کم نیارم. از خودم خیلی عصبانی شدم، ازش عذرخواهی کردم و آروم و خانوم نشستم. حالا فهمیدم که کاسه کربوهیدراتم رو از دست داده بودم؛ دوست صمیمیم که حداقل هفته ای چند ساعت صحبت میکردیم...
دوست خیلی خوبه، حتی بهتر از بستنی و نون خامه ایه
عمل معده کردی؟
چه جالب
توی تصوراتم همیشه یه دختر ظریف و کوچولو و ریز و میز بودی
من نمیدونم چرا هر کی اولش منو مجازی میشناسه تصور میکنه ریز میزه هستم و وراج:)) به عهد جوانی پسرا با همین تصور میومدن سر قرار، بعد میدیدن یه دختر تپل مپل نسبتاً خجولم که تا باهام حرف نزنن من هم حرف نمیزنم، (شبیه کیت تو سریال this is us ولی نه اونقدر چاق) این بود که تو همون دیت اول کاملاً میخورد تو پرشون:))
البته من تو متنم نگفتم عمل معده کردهم:))
اکی
تصوراتم و درست میکنم
یه دختر یکم تپل و سفید , با دستای خوشگل و چشمای قشنگ
عمل معده هم نکرده
تصوراتت از خود واقعیم خیلی بهتره، ترجیح میدم اصلاحش نکنم و همینجور باقی بمونه:))
سلام
خیلی ناقلایی
و کف میکنم از حاضرجوابی هات
جوابهام رو تو دلم میگم، تخم ندارم بلند بگم:))
من مغزشم ندارم