پر از اضطرابم
صدای عمو حسن رو از ایرپادی که تازه از شوهرم هدیه گرفتهم میشنوم، داره لالایی میخونه تا زنی بیترس و اضطراب، با او بره به خواب. این آهنگ رو هم بخاطر موسیقی خوبش دوست دارم و هم بخاطر ابیات درخشانش؛ مثلا اونجا که میگه:
فقط تقدیره که میشه همیشه
دعا کن عشقمون تقدیر باشه
نه به تقدیر باور دارم، نه به دعا، نه حتی به اینکه میشه کسی رو داشته باشم که بیترس و اضطراب، با او برم به خواب. ولی آدمیزاد درمونده، واسه غرق نشدن در تشویشهاش مگه راهی جز چنگ زدن به همینها داره؟
امان از اضطراب و غم که دست از سرمون بر نمیداره
با ما زاده شده....
کوجایییییی
خوبی؟
هستم همین دور و بر
قربون محبتت:**