کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

950531

خسته ام؛ آنقدر خسته که به یاد نمی آورم آیا تا کنون بدین حد خسته بوده ام یا نه.

سرنوشت، چون باران سیلاسای تابستانی بر من فرود آمده و من خیسِ خسته ی بهت زده، نه راه برگشت دارم و نه نای پیش رفتن. 

ـنگاه کن بچه داره با چراغای خیابون حرف میزنه

ـاین چی میزنه این جوری فاز میگیره؟!

ـممه!

ـخو حق داره والا

زنهای دور و برم

  • میگه من همیشه یبوست دارم، فقط به این امید به شوهرم میدم که به روده ام یه فشاری بیاد به کار بیافته.


  • شوهرش دوستش نداره، دو بار مجبورش کرده بچه اش رو سقط کنه، حتی بهش تهمت زده که بچه مال من نیست. مرده میگه بیا خونه رو جای مهریه بگیر و برو، اما زنه وایساده. نمیفهمم چرا یه زن تحصیل کرده با یه شغل خوب که امکان استقلال داره، باید بمونه تا این همه تحقیر بشه؟ راسته که آزادی اول تو ذهن آدم باید باشه.


  • با شوق زیاد از عشق زندگیش تعریف میکنه که بعد سه سال رابطه، عاقبت ازش خواستگاری کرده و من یادم میافته که صبح آشناییشون، عشق زندگیش به من گفته بود "صبح بخیر عشقم"! اغلب ما زنها اولیش نیستیم، اگه شانس بیاریم آخریش باشیم...

950516

  • در اثبات عبس بودن زندگی همین بس که قبل اومدن مهمون جارو میزنی، بعد رفتنشم باید بزنی. 


  • به نظرم عشق در صکص همونقدر مهمه که در آشپزی؛ شما هر چقدرم که از آشپز بدت بیاد، غذای خوشمزه خوشمزه است و بر عکس هر چقدرم عاشق آشپز باشی غذای بدمزه بدمزه است. مسخره اونجاست که غذای بد رو به خاطر گل روی آشپز فرو میدن و دم نمیزنن! 


  • احتمالا طراحان تلفن همراه برای این که باتری کامل خالی نشه، جوری طراحیش کردن که با داشتن 20 درصد شارژ اعلام کنه ده درصد شارژ دارم. البته ایرانی ها با تفکر "ده درصد آخرش خیلی با برکته" نقشه طراحو نقش بر آب کردن!
  • بچه دار شدن خیلی خوبه، فقط اشکالش اینه که "دکمه گه خوردم" نداره. 
  • به نظرم وقتی میدونم طرف از ازدواجش راضی نیست، تبریک سالگرد عروسیش معنی نداره، البته مودب بودن ملازم با انجام خیل کارهای بی معنیه. 

آره جونم

هی واسه نشون دادن عمق فاجعه نگید "به گا رفتم" چون بدتر از به گا رفتن هم هست، " حامله شدن"!