کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

خرده مکالمات زن و شوهری- شوهر نگو، کوه نمک!

ز: از صبح همین جور الکی اشک تو چشمم جمع میشه، گریه م میگیره

ش: الکی که نیست، بگو چی شده

ز: نه بابا، واقعنی الکیه

ش: کسخلی

ز: چی گفتی؟!

ش: میگم از هورموناته

ز: گفتی کسخلی!

ش: 




ز:خوابیدی؟

ش: نوچ

ز: چرا نخوابیدی؟

ش: خوابم نمیبره

ز: از بس خوابیدی!



ز: دلم گرفته

ش: بیا سر پا بشاشیم... ا ونقدر کیف میده!




ز: نمیدونم این سونوگرافی غربالگری چه جوریه

ش: من میدونم

ز: چه جوریه؟

ش: مریضو میخوابونن رو تخت، یه الک میزارن رو شکمش، سونو میکنن

ز: 

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد شنبه 14 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 01:49 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد