کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

940420

این روزها مشغول مهربانی کردن به خودم هستم. سعی میکنم کمتر احساس گناه کنم، کمتر خودم را سرزنش کنم، کمتر بابت ضعفهایم خودخوری کنم. این روزها دارم با جسمم رقیق میشوم و روحم را آرام میکنم. اگر سه سال پیش بود میگفتم این روزها نمیدانم دارم چه کار میکنم، همه اش وقت تلف میکنم؛ اما این روزها به ساعتهای بی هدف گشتن در خانه نمیگویم اتلاف وقت، آگاهم که این گشتن ها لازم است، برای اینکه خودم را پیدا کنم. این روزها دیگر خودم را مجبور نمیکنم بلافاصله بعد از بیدار شدن هوشیار باشم و کارهای از پیش تعیین شده را انجام دهم-که اگر چنین نمیکردم احساس گناه مرا در هم میکوبید.

دلم برای روزهای رفته خودم میسوزد، دلم برای شکنجه ای که به خودم روا داشتم میسوزد. دلم میسوزد که کسی نبود که به ما یاد بدهد با خودمان مهربان باشیم. به ما ریاضت آموختند و زهد، آن هم وقتی که ما کودک بودیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد