کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

همه خرن، فقط من خوبم

1. نفیسه روشن یه عکس از خودش گذاشته تو اینستاگرام که سوار اسبه، زیرش هم یه کسشعرایی نوشته در باب اینکه زندگی کوتاه است و ماندنی نیست و اینها... هر کار کردم نتونستم عکسو به نوشته ربط بدم.  پایینتر یه فیلم گذاشته از پاندایی که تلاش میکنه یه توپ رو بگیره و نمیتونه. زیرش نوشته خیلی دلم میخواد یکی از این خنگها رو از نزدیک ببینم.... خدایا!! ببین کی به کی میگه خنگ!


2. آبدارچی گیج میزد، بهش میگم چته؟ میگه دیشب عروسی داداشم بوده نخوابیدم. میگم فقط کم‌خوابیه؟ بقیه چیزا خوبه؟ رو به راهی؟ میگه آره، یه فندک بیار جلوم ببین چه رو به راهم (کنایه از این که الکل مصرف کرده،  اینو گفتم واسه مخاطبان پاستوریزه) سر الله اکبر اذان رفتم تو آبدارخونه میبینم داره واسه خودش ذکر میگه... 


3. از اول که عضو اینستاگرام شدم تا الان، دوست پسر عهد بوقم رو پیشنهاد میده واسه فالو کردن. میگم آخه من که به خاطر مزاحمتهاش شماره‌شو تو گوشیم بلاک کردم، از کجا فهمیده ما به هم ربط داریم؟ میدونم که اون شماره منو  داره تو گوشیش، در این صورت اینستاگرام باید منو به اون پیشنهاد بده چرا اونو به من پیشنهاد میده؟! میگه شاید چون اون یارو زیاد میاد تو پیج تو عکسهات رو نگاه میکنه... خو مرد حسابی!! هم سن و سالات بابابزرگ شدن، تو چرا آدم نمیشی؟ 

نظرات 1 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 04:51 ق.ظ http://pasookh.blogfa.com

سلام غزلک خانم؟
جسارتا من بعد از فکر میکنم6 سال فراقت بال پیدا کردم برای رفتن به اینترنت و یاد گذشته وقتی به وبلاگم رفتم و متون شما رو دیدم. علی هذا میخاستم اگه امکانش هست یه خبری به من بدید
خوب هستید انشاءالله؟دنیا بر به کامتون هست؟
ممنون میشم یه خبری بهو بدید
یا علی
فقط جسارتا اگه اشتباه نیومده باشم

یادمه یه زمانی به وبلاگت سر زدم ولی اصلا یادم نیست اصلا برای سرچ چی سر از اونجا درآوردم...

شما همون بودید که پیشنهاد همکاری برای کار تبلیغاتی داشتید؟ به خدا یادم نیست....

من خوبم الحمدالله، ان شاءالله شما هم خوب باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد