کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

شانس بیارن انقلاب نشه!

توی تاریخ انقلابها اومده که انقلابیون بعد از پیروزی یه سری حرکات وحشیانه کردن، کشت و کشتارهای بی رحمانه، تخریبهای کورکورانه... و آدم وقتی مخاطب کتاب تاریخه، در حال درس گرفتن و درس دادنه، با خودش میگه: چه بد! چه عقب افتاده! نباید این طوری میشد. اما همین آدم، همین لحظه که زندگی بهش فشار آورده، دلش میخواد انقلاب بشه، بعد تو بهبهه شلوغی اول انقلاب، این آدم بره تو اولین اداره مخابرات (یا حتی امور مشترکین همراه اول) و بزنه هر چیزی رو که دستش میاد بشکنه و به آتیش بکشه.


سالها کینه و بغض دارم از همراه اول و خدمات گندی که هر وقت دلش بخواد (مثل سال88) قطعش میکنه و پول زیادی که میگیره و پیامکهای تبلیغاتی که نمیشه از شرش خلاص شد و رانت و انحصاری که پشت این همه فضاحته و اجباری که من به استفاده از این خدمات گند دارم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد