کشف امروز صبحم را مدیون آن کارگر چشم چرانی هستم که وقتی داشت سوار ون میشد، سرش را چرخاند و هر پنج زن داخل ماشین را دید زد و بعد برگشت و دوباره زنی که کنار دستش بود را نگاه کرد و تا آخر مسیر هر وقت فرصتی دست میداد به صورت زن خیره میشد. سوال عجیبی برایم پیش آمده بود: چهره این زن-که من پشت سرش بودم و نمیدیدمش، چطور میتوانست باشد؟ پس تصمیم گرفتم موقع پیاده شدن حتماً به صورت زن نگاه کنم. بعد با خودم فکر کردم نگاههای این مردک حتماً به اندازه کافی آزارش داده و نگاه من هم مزید خواهد شد. جرقه کشفم زده شد!
بارها پیش آمده که در خیابان با ظاهری خیلی معمولی در حال حرکتم، ناگهان متوجه میشوم چشمهای زیادی از هر طرف به من خیره شده و حرکاتم رو میپاید. همیشه با خودم فکر کردهام که چرا؟ مگر چه اتفاقی افتاده که توجه این همه آدم به من جلب شده است؟ امروز کشف کردم که احتمالاً این جریان با نگاه حریص یک مرد هیز (یا حتی نگاه کنجکاو یک زن بیکار) شروع میشود. بعد نفر دوم کنجکاو میشود که بفهمد نفر اول چه چیز را نگاه میکرده؟ و بعد نفر سوم و چهارم... و این موضوع اونقدر فیدبک مثبت میگیرد که ناگهان من به خودم میآیم و میبینم در انبوهی از نگاههای نگران محاصره شدهام!
به قول اولین استادم( مادرم ) خطاب به ملت چشمچران:
واست چسید ، برو بو کش !
بیتلبیتها