کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

این روزها 1

«آدم همیشه حسرت آن چیزی را می‌خورد که ندارد» 

زمانی که این گزاره در ذهن من تبدیل به اصل شد، تصمیم گرفتم قدر چیزهایی را که دارم بدانم، و تا حدودی توانسته‌ام تصمیم را عملی کنم؛ اما اینها دلیل نمی‌شود که حسرت نداشته‌هایم را نخورم.

مثلا من همیشه از پسرهایی که اهل خواندن هستند خوشم می‌آمد. به نظرم این یک توانایی است که بتوانی ترانه‌ها و ملودی‌ها را از بر باشی و سر وقت به خاطرشان بیاوری. همسرم دقیقاً همین جوری است، به قول خودش "رادیو سرخود" است! همیشه با خواندنهایش حال و هوایمان را بهتر می‌کند. اما وقتی می‌بینم دوست‌پسر سارا اهل فیلم دیدن است و برایش یک عالم DVD رایت کرده است، دلم می‌گیرد. با خودم می‌گویم کاش همسر من هم کمی بیشتر به فیلم علاقه داشت. 

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:45 ق.ظ http://boldfa.com

سلام
وبلاگ زیبایی داری ولی حیف که روی بلاگ اسکایستو سرعتش پایینه،من رفتم روی بولدفا ساختم خیلی توپه.
اگه تونستی یه سر بزن،امکاناتش در حد یک وبسایته کامله،یه سر بزن بدت نمیاد.تازه تو این دو هفته که وبلاگمو ساختم اومدم صفحه ی اول گوگل
www.boldfa.com
اگه خوشت اومد یه صلواتی واسه ظهور آقا بفرست.

مریم چهارشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام بر مهرآیین عزیز
یه نکته یا بهتر بگم یه تجربه ای رو از خاهر بزرگترت بپذیر اونم اینکه
اصلا و ابدا شوهرت رو حتی با برادرت مقایسه نکن
۱اینکه باعث رنجش خاطر وی و خودت میشوی ۲ مدام حسرت خواص شوهر یا دوس پسرای این و اون رو میخوری و بهیچ وجه از زندگی لذت نمیبری ۳کم کمک و به مرور زمان زبان به سرکوفت میزنی نگو نه که من حداقل ۱۰تا پیراهن بیشتر از تو تن کردم و می دونم و به چشم خودم میبینم حسرت داشتن زندگی و خواص شوهرای دیگران چه بر سر زندگی طرف می اورد!

زندگی همینه من عاشق شوهرم هستم با تموم داشته ها و نداشته هاش واسم بهترینه نمیگم کامله اما نداشته هاش اصلا به چشم نمیاد با وجود اینکه اونا روتوی وجود همسرای اطرافیانم میبینم اما برام ذره ای ارزش نداره که بگم کاش شوهر من هم فلان عادت یا رفتاری رو داشت!

ولی دوستم چشاش فقط حسرت داره بسکه ادا دراورد همونایی هم که داشت از دست داده گرچه نمی تونم قضاوت کنم چون دوران طلایش نبودم اما از رفتار الانش کاملا میتونم بفهمم قبلا چی بوده حتی خوشی دیگران رو نمیتونه ببینه و فقط حسرت تو چشاش موج میزنه بسکه فک میکنم حریص بوده
عزیزم بهترین لحظاتت همون وقتیه که شوهرت واست میخونه و به قول خودت حالو هوایتان بهتر میشود قدر همین لحظات به یاد ماندنی را بدون و ازش لذت ببر دیگه مهم نیست دوس پسر فلانی چی واسه دوس دخترش رایت میکنه یا میخره یا .....

زندگی فردات رو با رفتار و فکر امروزت میسازی این شعار نیست اصل زندگیست هرجور که خودت و شوهرت رو عادت بدی تا اخر همونجوری زندگی میکنی من صبحا شوهرم رو با بوس و عشق بدرقه میکنم و دوستم وقتی شوهرش میره خابه .من شوهرم رو با بوس به پیشواز میرم اون اصلا نمیره من بی شوهرم حتی بازار نمیرم چه رسد به کافی شاپ و اینجور جاها ولی اون مدام دنبال پایه برای رفتنه و اما او دوس داره رفتار منو شوهرم رو داشته باشه و منم مدام میگم از همین الان شروع کن به مدلی که دوس داری واسه زندگی اما اون میگه دیگه دیره هردو عادت به این روش کردیم و نمیشه کاریش کرد ولی کاش میشد!
پر چانگی کردم ولی یه حرفایی که واسه من تجربه شده رو باید گفت تا شاید دونستنش واسه تو بد نباشه
امیدوارم فردایتان از امروز و امروزتان از دیروزتان عاشقونه تر و زیباتر باشه

صادق (فرخ) شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:34 ق.ظ http://dariyeh.blogsky.com

سلام ... همسر باید همدم باشد ... کسی که وقتی با او حرف بزنی حالت را خوب کند . همسرانی که به فیلم و موبایل و اینترنت عادت دارند در مدت کوتاهی حال آدم را بر هم میریزند . این مطلب را از کسی که چند پیراهن بیشتر پاره کرده است بپذیر

بیشتر مواظب پیراهنهات باش فرخ جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد