این تجربه شخصی من است و شاید بهتر باشد برای خودم نگهش دارم؛
اما به دلایلی اینجا مطرحش میکنم.
زمانی خودم را مذهبی میدانستم، پس شاید الان حق داشته باشم در مورد مذهبی ها اظهار نظر کنم.
موضوع این است که آدمیزاد برای هر چیز و هر کس که تقدس قائل شود، تحمل انتقاد به آن را نخواهد داشت.
به عبارتی هر حرف خلاف اعتقادش (و یا حتی شاید میلش) را توهین تلقی میکند.
فرقی نمیکند این چیز مقدس مجسمه بوداست، یا یک گاو سفید یا یک دیوار یا یک پرچم سیاه یا هر چیز....
مرز بین انتقاد و توهین خیلی باریک است. گاهی انتقادها آمیخته به توهین میشوند -یا بقولی توهین امیز میشوند.
اگر آن پرده تقدس جلوی چشم آدم را گرفته باشد، انتقاد را توهین صرف میگیرد و دقت نمیکند که این مطلب اشاره به یک ضعف در مجموعه باورهای اوست.
این میشود که سالها در جهل مرکب میماند و فکر میکند این پافشاری بر عقیده نامش ایمان است.