کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

قد قامت الهوی

دائم در شکهای خودم دور میخوردم... دور... دور.... دور... 

و ایمانم یک گوشه سجاده اش را پهن کرده بود و نگراناین بود که مبادا وضوش باطل شود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد