کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

نامه ای به دوستم

دلم برات تنگ شده، بی سلام و مقدمه

دلم برای این که بنشینم جلوت و حرفهایی بزنی که ازش سر درنیارم، حرفایی که لجم رو دربیاره، حرفایی که قند تو دلم آب کنه تنگ شده... قبل ترش دلم برای بغلت تنگ شده بود، واسه نوازش و بوسه و صدای نفست، واسه حرف نزدنت حین هم آغوشی، واسه این که صورتمو بمالم به زیر گلوت انگار که میخوام فرو برم توت، واسه حجم مشترکمون،‌ واسه تخت قراضه ت، واسه پتوی نرمت، واسه بالشتات، واسه همه دونفره هامون.


چشمم پشت دو نفره های جدیدت نیست اما من هنوز یه نفرم، اینجاش خیلی سخته.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد