کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

دیشب سر فهیمه (خواهرزاده م) رو پام بود، موهای نرم و صافش رو نوازش میکردم و لذت میبرد. گفتم نمیدونی چه کیفی داره خاله بودن، انگار بخشی از احساس نیاز به مادر بودن رو بر طرف میکنه، همینه میگن خاله بوی مامان میده.....

نظرات 1 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:01 ب.ظ http://omidvar.blogsky.com

سلام. خبری ازت نیست. به وبلاگم سری بزن و مطمئن باش که فقط خودم رمزش رو دارم.
یه سئوال؟ این همه مطلب رو چطور توی کمتر از 10 دقیقه با هم تایپ کردی کلک؟

دانشمند! اینا رو یه جا دیگه نوشته بودم، تو ده دقیقه کپی کردمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد