کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

با نوای جوادیساری خوانده شود:

اگه عشق همینه، اگه زندگی اینه، دل من میخواد به هردوشون برینه

با نوای داریوش خوانده شود:

برینید، برینید.... بر این عشق برینید

خوب باشید، ولی نه در حدی که حال طرف مقابل بهم بخوره از خوبی شما

اینجا که من هستم، حرف هم نمی آید، چه برسد به برف

برف باید وقتی بیاید که تو سرحالی، حال داری بروی زیر بارش فریبا و رقصنده و رام برف_، حال داری قدم بگذاری روی _دوشیزگی برفها.... برف خوب است وقتی بیاید که تو کسی را داری برایش بخوانی:
برف میبارید سخت
پنجره قاب سپیدی که به تصویر تو کامل میشد.


تکمله: دو خط آخر از علیرضا غفاری است
        دوشیزگی برفها ترکیبی است که از اخوان وام گرفتم.
        فریبا و رقصنده و رام برف... حتما خودتان ترانه اش را شنیده اید. نه خواننده را میشناسم و نه شاعر را.

خوش به حال آنهایی
که میدانند دوست دارند در آغوش چه کسی جان بسپارند.

من از آنچه زیر چادر میبینید، داف ترم!

عهد قلقله میرزا، یه کتابی هم میخوندم از آیزاک آسیموف که توش چند تا داستان کوتاه داشت. مضمون یکیش این بود دو-سه هزار سال بعد از این، یه موجودات هوشمندی شبیه سوسمار از سیاره زهره میان و از بقایای انسانها یه سری فیلم vhs پیدا میکنن و یه دستگاهی شبیه آپارات درست میکنن که بتونه فیلم رو نمایش بده و این جوری با ساکنان زمین آشنا میشن و الخ.
همه اینا رو گفتم که بگم من در نظر داشتم به مناسبت 12/12/12 لبتاپمو یه جای محکم و خوب دور از رطوبت و ضربه بذارم. دستور العمل استفاده ش هم بذارم روش (البته خط ما رو هم نمیتونن بخونن، باید یه زبان شبیه مصریان باستان از خودم در بیارم) اینجوری موجودات هوشمند زهره ای زیاد تو زحمت نمی افتن واسه شناختن ما زمینی ها

نمیدونم این ضرب المثل در مورد ازدواج ، مال ما یزدی هاست یا بقیه هم دارن
میگن دختر و پسر هندونه نبریده اند

البته شکر خدا این روزا همه به شرط چاقو شده اند!

این بار که خواستم عاشق شوم، عاشق مرد لالی میشوم که حتی یک غزل هم نخوانده باشد.

تو رو خدا زمانی بچه دار بشین، که مطمئنید آرامش دارید. بچه واسه آروم کردن شما نمیاد، اگه شما آروم نباشین، اون یه بی اعصابی میشه بدتر از خودتون...