کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

محمدرضا هشت سالشه، دیشب گفت: خاله خسته نمیشی این همه کتاب میخونی؟
- نه خاله
- چرا؟
- چون هر چی که ندارم تو این کتابا پیدا میکنم.
اون مبهوت بود و من بغض کرده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد