کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

مثلثی که پاره خط شد.

رضا مینا رو میخواست و مینا آرش رو. مینا پیش رضا، از آرش گله میکرد. رضا میگفت: ولش کن، بذار راست شیکمش رو بگیره و بره، اگه مال تو باشه، خودش برمیگرده. مینا هم رفت ولی دوباره پیش رضا برگشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد