کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

پشت چراغ قرمزیم. یه خانوم در حالی که کالسکه بچه ش رو هل میده از جلومون رد میشه. بچه پشتش رو به ما کرده. به داداشم میگم: این چرا با دنیا قهره؟ پشتشو کرده به همه؟
میگه: تازه شده عین تو، بزرگ که بشه میشه مرضیه.
میگم: تعجب میکنم از این که یه فهمیده عین خودم پیدا شده....
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد