کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

دکتر: رابطه عاطفی ت چی شد؟

من: اون که تموم شد...

د: یعنی چی؟

م: دارم سعی میکنم فراموشش کنم؟

د: چه جوری؟

م: به بدیهاش فکر میکنم.

د: خوبه.



اون خوبی هایی که عاشقم کرد، هنوز وجود داره، اون زرنگی ها، اون زیرکی ها، اون پستی های شیرین... کاش لااقل یه بار دست توی موهای شلالش برده بودم...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد