کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

تا این حد!

رنگ قرمز را دوست دارم، وقتی تیک میشود کنار فهرست کارهای روزانه ام؛ وقتی نوتیفیکشن میشود و می آید گوشه صفحه پلاس یا فیس.بوک؛ وقتی روبان میشود روی موی دختربچه ها؛ وقتی لباس خواب حریر میشد پشت ویترین مغازه؛ وقتی رژ میشود روی لبهای پهن پایین و باریک بالا ؛ وقتی پیراهن یقه باز میشود در عمر.کشون؛ وقتی سربند یا حسین میشود روی سر پسربچه ها؛ وقتی کاغذ رنگی میشود برای درست کردن لاله های کاغذی؛  وقتی سیب میشود توی هفت سین، وقتی ماهی میشود توی تنگ،.... قرمز را دوست دارم، حتی وقتی کفش و کیف زنهای خراب میشود!


پ.ن.

منظورم این نبود که فقط زنهای خراب کفش و کیف قرمز مصرف میکنند، ولی خوب حقیقت اینه که به تیپ اونا بیشتر میاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد