خوش بحال اونایی که سرشونو رو بالش نذاشته خوابشون میبره... بد بحال اونایی که فکر و خیال دارن، هی میگن فردا چی میشه، پس فردا چی میشه... هی تو دلشون ظرف میشون، رخت میشورن، آش هم میزنن...
mhgh
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 09:36 ب.ظ
من که اینطور نیستم. حتما باید واسه خوابیدن چندین بار اسم خواهرمو بگم که خوابم ببره. شما که میشناسیدش؟ این طور نیست؟ الان چند وقتیه که به نظرم حالش خوب نیست. اخیرا داره یه حرفایی میزنه که منو داره نگران میکنه. آخه من فقط همین یه آبجی رو دارم نمیخوام از دستش بدم. متوجهید که چی میگم؟ شما اگه وقت کردید برید باهاش صحبت کنید بلکه تونستید مشکلشو حل کنه. تازه دیگه داداششم نوازش نمیکنه. محبتاش هم کم شده. بی حال شده.
ببخشید عباس جان که من دیگه نمیتونم مثل سابق باشم....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من که اینطور نیستم. حتما باید واسه خوابیدن چندین بار اسم خواهرمو بگم که خوابم ببره. شما که میشناسیدش؟ این طور نیست؟ الان چند وقتیه که به نظرم حالش خوب نیست. اخیرا داره یه حرفایی میزنه که منو داره نگران میکنه. آخه من فقط همین یه آبجی رو دارم نمیخوام از دستش بدم. متوجهید که چی میگم؟
شما اگه وقت کردید برید باهاش صحبت کنید بلکه تونستید مشکلشو حل کنه. تازه دیگه داداششم نوازش نمیکنه. محبتاش هم کم شده. بی حال شده.
ببخشید عباس جان که من دیگه نمیتونم مثل سابق باشم....