کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۸۹۱۲۱۴

گلاب به روتون، یکی تو سرویس ما هست که صبح ها به کرات خودش رو راحت میکنی و ما رو ناراحت، فکر کنم بنده خدا مریض باشه.... امروز که به علت یخبندان و تصادفات حدود بیست دقیقه بیشتر توی سرویس بودیم، به معنای واقعی دل و رودمون گره خورد....


پ.ن.

صبحی توی اتاقم هم که بودم دلم داشت به هم میخورد، مثل کسی اضطراب امتحان داره... این حال مزخرف خیلی برام تکرار میشه، بخاطر این هورمون کورتیزول لعنتیه که همین جوری از الکی واسه خودش میزنه بالا!!! دیدم همکارم داره آب میخوره، من هم شیشه آب رو گرفتم دستم و یاد شازده کوچولو افتادم: "شاید آب واسه دل من هم خوب باشه!"


پ.ن.2

چند وقته جای خالی یه نفر بدجوری عذابم میده... هر وقت ذرتهای روی پیتزا رو دونه دونه با دست جمع میکنم، یاد اون میافتم... خاطره چیز مزخرفیه، خصوصاً خاطره ی خوب از یه آدم بد... اگه الان اینو میخوند اعتراض میکرد که میگفت من آدم خوبی هستم! من هم مثل همیشه هزارتا دلیل واسش میاوردم که تو دوست خوبی هستی ولی آدم خوبی نیستی... بزرگترین خصوصیتش این بود که وقتی کنارش بودم احساس میکردم به ذات خودم نزدیکم، ذاتی که شاید از ذات اون خیلی بدتر بود و من دائماً کنترلش میکردم و میکنم...


پ.ن.3

یکی از همکارام یه خانم 36 ساله و مجرده... من واقعاً حسرت روحیه این آدم رو میخورم، هنوز در مورد ازدواج مثل دخترهای 22 ساله حرف میزنه!!! ولی گاهی حرفهای جالبی میزنه، یه دفعه گفت هر آدمی الگوی خودش رو برای ازدواج داره، سعی نکن از الگوی بقیه استفاده کنی...


پ.ن.4

من یه دختر تحصیل کرده، شاغل، خانواده دار، سر به راه، با ظاهر مقبول، با هوش بالا، با ذوق هنری و استعداد ادبی، جذاب و خوش صحبتم... اینا رو خودم نمیگم، تقریباً نظر عموم کسانی که منو میشناسن همینه... حالا که چی؟ هیچی... همینجوری خواستم خودم رو یه محکی بزنم....

وقتی امتیاز من بالاست، حتی اگر خودم هم بخوام نمیتونم با کسی کنار بیام که امتیازش خیلی پایینه... ما تو کل شرکتمون یه پسر هست که مجرده، کاگر نیست و از لحاظ سنی به من میخوره... ایشون چند وقته که به بنده اقبال نشون میده، ولی نکته جالبش اینه که کلیه همکارای بنده توصیه میکنن که بنده به ایشون رو ندم، چون لیاقت منو نداره (به علت همون امتیازت مذکور!)... یکی میشه به من توضیح بده این لیاقت من دقیقاً چیه و چقدره؟؟ آیا این تنهایی فعلی لیاقت منه؟

نظرات 6 + ارسال نظر
سیب شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:11 ب.ظ http://sibeleila.persianblog.ir

ببین به هیچ عنوان باورشون نکن
من که برات تعریف کردم چطوری و چه جوری ازدواج کرده ام
تمام تمام تمام ملت هم میگویند دیگه لنگه این برای من نبوده و نیست از بس که جوریم
باور کن یه سری ملاک ها خود بخود مَچ میشوند
یه کلی شون هم بعداً جفت وجور میشن در کنار هم
مثل دو تا دوست که بعد از یه مدت عین هم میشن
دیگه حداقل همسر اینه که دوست آدمه دیگه
اندازه یه دوست که به هم نزدیک میشن
والله به خدا
خلاصه کلام این که بله رو بده دیگه دق دادی مارو
یه شام میخواد بده ببین چیکار میکنه ها
تازه من که قول قر و فر رو قبلا بهت داده ام

حالا گفتم اقبال نشون میده، نگفتم خواستگاری کرده، که من بخوام بعله بگم!!!

عباس شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ب.ظ http://meandmysister.blogsky.com

به نظر من اگه شک دارید مریضه یا نه، یکی که باهاش رفیقه بره یه دستی بهش بزنه البته طوری که باعث آبرو رفتنش نشه. بعد واسش توضیح بده که این کارش جالب نیست.
----------------------------------------


-----------------------------------------
به نظر من اون همکارتون راست میگه. حالا معیار های تو واسه ازدواج چیه؟
(میریم که داشته باشیم یه سری اطلاعات خصوصی رو!)

------------------------------------------

من که میدونستم تو عالی هستی. تازه یه چیزهای دیگه هک نگفتی در مورد خودت. مثلا دختر با محبت از نوع خاص. البته من نمیتونم همه چی رو بگم. بالا خره من یه فرشته بیشتر ندارم. ولی آبجیم اینقدر خوبه که کسی بهش نمیرسه. همه ی دخترا دلشون بسوزه!!
اگه سوخت که هیچی اگر هم نسوخت ، شعلشو بیشتر کنید تا یسوزید
-------------------------------------------

نوکرتم آبجی

فرخ سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

خوشحالم ... حداقل خبر خوبی دادی!!
اقبال نشون دادن علامت خوبیه !!
به هر حال اول به قلبت رجوع کن و بعد اگه قلبت جواب مثبت داد از عقل هم کمک بگیر.
قبل از دادن جواب نهایی بذار من هم ببینمش!!
باید در نهایت گزینش بشه

فعلا که موضوع رو مسکوت گذاشتیم بمونه....

اما در مورد گزینش و دیدار با شما، حتما این کار رو خواهیم کرد، خیالت جمع

[ بدون نام ] دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ

کم پیش میاد که یه آدم بتونه دقیق و درست قضاوت کنه. حالا مطئنی اون که زیاد بهش فکر می کنی آدم خوبی نبود؟
شاید هم بود. یعنی اگر آدم خوبی نبود احتمالا نمی تونست دوست خوبی هم باشه.
گاهی پیش میاد که یه بنا یه خونه میسازه. بعد آخرش یه آینه زیاد میاره. هر کاری میکنه که آینه رو توی خونه جا بده نمیشه. آخر مجبور میشه خرابش کنه و از اول بسازه. و این بار طوری میسازه که آینه توش جا بشه.
ذهن ما و باورهای ماهم همینه. گاهی مجموعه اعتقادات و افکارو باورهای ما طوری ساخته شده که برای آینه دلمون جا نداره. بهتره به جای خورد کردن آینه، باورهامون رو دوباره بسازیم. شاید این بار برای آینه دلمون جای کافی باشه.
ببخشید نمی دونم چرا یه دفعه حس کردم بالای منبر هستم. به جون تو خیلی خوش میگذره. آدم حس خوبی داره. در یک لحظه کل روحانیت رو هضم و درک کردم رفت.
به هر حال سال نو مبارک.

اسمت یادت رفته دوست عزیز... خرد کردن آینه خیلی راحت تر از خراب کردن ساختمونه، آدم عاقل آینه رو خورد نمیکنه، ولی ساختمون رو هم خراب نمیکنه
سال نو شما هم مبارک آشنای قدیمی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ

بستگی داره چقدر برای آینه ارزش قائل باشیم. اگر برامون ارزش داشته باشه خونه اعتقادات و افکار رو طوری میسازیم که بتونیم جا بدیم.
شاید هم راه بهتر رو شاعر گفته باشه:
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آینه شکستن خطاست.

داری مغلطه میکنی...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ

فرق آدمها دقیقا همین جاست. هنر اینه که آدم بتونه به اصالت خودش و تفکرش شک کنه. اگه همون راهی رو بری که همیشه میرفتی، به همون جایی میرسی که همیشه میرسیدی. حالا اسمش رو هر چی که دوست داری بگذار. مغلطه یا حقیقت. فرقی نداره. مهم نیست که چقدر زحمت کشیده باشیم تا شخصیت و اعتفادات و افکارمون رو بسازیم. وقتی فهمیدیم ما رو به هدف نزدیک نمی کنه باید بتونیم همه چیز رو از نو شروع کنیم. اگر کت و شلوار نمی گذاره ورزش کنم، باید از تنم در بیارم. حتی اگر روی مارکش نوشته باشه: مخصوص تفویت عضلات بدن.

من نخوام عوض بشم باید کی رو ببینم؟ گیری کردیمااااااااااا

ببینم، تو نمیخوای از منبرت بیای پایین؟ میگن حرف آدما رو سه جا قبول نکن: بالای منبر، پای منقل، توی بغل! گوش مفت گیر آوردی، رحم و مروت هم نداری... اصلا تو کی هستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد