کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

صبر کن


صبر کن


صبر کن....


اتفاقی که باید بایفته میافته... میفهمی چی میگم؟ هول زدن و عجله کردن تو هیچ فایده ای نداره... دائماً چک میکنی، چک میکنی، چک میکنی... میخوای از چی مطمئن بشی؟ از اینکه همه چیز سر جاشه؟ آره هست! بخدا همه چی سرجاشه، مخصوصاً خود خدا...


خدا، اگه سر جاتی... اگه سر جاتی... خدا کاش بهم میفهموندی چه خبره... بهم میفهموندی باید چیکار کنم... خدا کاش بهم صبر بیشتری میدادی!


برو پی کارت دختر... برو باز هم عجله کن، باز هم عجله کن... باز هم عجله کن و باز هم پشیمون شو...

نظرات 3 + ارسال نظر
مانلی یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ب.ظ http://www.manelii.blogsky.com

صبر کنی شاید خوده خدا راهو بهت بگه ها ...

. یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ب.ظ http://nog.blogsky.com

سلام
زیبا بود خیلی جالب نوشتی!
موفق باشی!

عباس دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ http://ilovemysisterghazal.blogsky.com

ماشاء الله....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد