کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

سطح انحراف فکری رو داشته باش!

من این فیتیش درست نمیدونم چیه، ولی فکر کنم مورچه خوار هم نمیخواسته مورچه رو بخوره، میخواسته بیاندازش رو یه جاهاییش راه بره...

هادی و هدی رو بگو.... نکنه اونا هم خواهر و برادر نبودن...! هعی وای من!

نکنه استنلی هم اون راکونشو میکرد... رامکال زبون بسته...

راستشو به من بگید. اون پیرمرده که همراه سندباد سفر میکرد، کاظم قاقی بود؟؟؟

راستشو به من بگید. اون پیرمرده که همراه سندباد سفر میکرد، کاظم قاقی بود؟؟؟

با این اوضاع و حقایقی که در مورد کارتونهای کودکی کشف کردم به نتیجه جالبی رسیدم. فکر کنم پلنگ صورتی هم شومبول داشته ولی واسه ما سانسورش میکردن!

گند شیلا (مرغ مینای سندباد) هم درومد. شاهدختی بوده که طلسم شده و احتمالا با سندباد هم دیریم دارامی داشته....
کثافتای عن! خو چرا صدای شیلا رو صدای یه پسر احمق گذاشته بودن؟؟؟؟؟؟ چرا ما اسکولا از خودمون نمیپرسیدیم این صدا چه ربطی به اون اسم داره؟؟؟ 

اوشین که جنده بوده
عموی سوباسو هم که دوس پسر ننه ش بوده
دوقلوهای افسانه ای که اصلندش خواهر برادر نبودن
چوبین هم که ننه نیمه عریونش رو پیدا کرده و به ما نشون ندادن
یه دفعه بگید حاج زنبور عسل هم بچه نامشروع همون مگس کوره تو نیک و نیکو بوده... بگید  دیگه، شما که ریدید به همه بچگی ما!!