کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

همین که کمی مطالب روانشناسی بخوانی، میفهمی که ژانر ننه من غریبم یک فرآیند روانی شناخته شده است، این جوری میشه که کمتر دلت واسه بعضی ها میسوزه. اما مهم اینه که خودت بتونی ازش بکشی بیرون.... بعله!

جبر جغرافیایی یعنی اینکه متعهد یا غیر متعهد بودن کشورت دست خودت نیست

از لیمو که کمتر نیست، این همه فشارش دادن، میخوای تلخ نباشه؟

انرژی بوسه در لب بوسنده است، نه عضو بوسیده شونده.

من نمیدونم این شعرا چه اصراری دارن لب یار رو ببوسن؟ تو داستان آناکارنینا، شبی آنا و افسری که معشوق/عاشقش بوده در یک مهمانی با هم بودند. لحظه خداحافظی دست میدن. آنا از در میره بیرون و افسر کف دست خودش رو که دست آنا رو لمس کرده بود، میبوسه

آزادی اول تو ذهن آدم شکل میگیره

فهمیده ام اگر کسی از خودش خیلی مطمئنه، لزومی نداره که تو هم مطمئن باشی

اگر تو از خودت مطمئنی، به درک بقیه شک دارن

کلا فردیت خودم رو به رسمیت شناختم، علی رغم همه آموزه های اخلاقی و مذهبی و ....

آدمی که تعصب داره، روی اثبات تعصب نداشتن خودش بیشتر تعصب داره !

مسئله این است.

عشق بهتر است یا ثروت؟

به سکوتت نگو لالی، لالی ضعفی است در ابزار بیان، نه فقدان محتوا و کلام.

تبریک میگم، شما پدر نشدید!