کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۰۰۱۰۵

هر چی میکشم از دست تو میکشم گل من گلی که نمیدونم چرا نمیشه از شرت خلاص شم؟؟؟؟؟؟


پ.ن.

تصادف حد و اندازه داره، انطباق مو به مو و خط به خط؟؟؟؟ فکر کرده من خرم؟؟؟؟...


پ.ن.2

هر کی اینجا رو میخونه و یواشکی در میره، خره! من که راضی نیستم...


پ.ن.3

گل من گلی! وقتی بستمت میفهمن که نباید باعث خودسانسوری من بشن!


پ.ن.4

دقت کردید هر وقت آدم دستش به کلی از چاره کوتاه میشه میگه "من که راضی نیستم".... وقتی داداشم اینو بهم میگه، بهش میگم "نباش تا خسته شی"


پ.ن.5

من اینجا مینویسم که تخلیه شم، نه اینکه یکی با جارو و خاک انداز وایسه پشت سرم، هر چی که من میرزم بیرونو جارو کنه، برداره ببره گردشو بگیره، یه جا دیگه بذاره رو طاقچه!


پ.ن.6

شصت خط ور زدم آخر اونی که خواستمو نگفتم.


پ.ن.7

الان یادم اومد یه چیزی یادم رفته...

نظرات 3 + ارسال نظر
فرخ جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

تا حدودی دلتنگیهات و عصبانیتت رو درک میکنم ... به اندازه وسع خودم البته ! اما گذشته ها رو ولش!
گذشته ها فقط برای این خوبه تا ما رو عذاب بدن .
برای امروزت بیندیش .. بذار تکیه گاه باشی برای یه انسان !
تو توانایی این رو داری شک نکن

سیب شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ http://sibeleila.persianblog.ir

سلام . . . ! !‌ !‌ ! !
چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی شده باز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوبی الان؟
چت می شه یهو؟
«خر» چیه الان که نوشتی اینجا؟خدای من تو عجب موجود عجیب و غریبی هستی ها!
کی میاد و یواشکی درمیره؟
مشکوکی به حضرت عباس اینا
***
تو که قول دادی دیگه حرف زش نزنی، خاله قربونت برم دخمل خوبی باش

خر که حرف بدی نیست...

سیب شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ http://sibeleila.persianblog.ir

نازنازی جونم من رسماً مونده ام تو خماری اون پی نوشت 5
باشه باشه
تو اسمشو بذار فضولی
همون که تو میگی
من الان همون تو مونده ام
اون طاقچه هه کوجاس؟
سیریال آدمو خراب میکونی
خوب بگو دیگه
بقیه این سیریال رو کوجا باس تماشا کونم

به گیرنده های خود دست نزنید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد