کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۰۲۰۵۱۴

به علت حضور سر‌باز‌ان گم و گور شده‌ی اما‌م گم و گور شده، تو ساختمون خودمون تخم نمیکردم بی‌حجاب باشم. امروز با دو تا همسایه خطرناکمون بدون روسری سلام و احوالپرسی کردم. آقاهه متعجب ولی با روی خوش جوابمو داد، خانمه با ترش رویی و مرده‌شور ریختتو ببرن:)) حس اون سوسکه رو داشتم که از توی لیوان عرق خودشو کشید بیرون، رفت جلوی دمپایی وایساد گفت: بیا بزن! بیا بکش! بیا له کن:)))


پ.ن.

برای اولین بار عکس پروفایل تلگرامم هم بی حجاب گذاشتم.  دیگه حتماً همه تو خیابون دیده‌ن و فهمیده‌ن من حجاب ندارم. مراعات بسه. گور بابای هر کی خوشش نمیاد.

نظرات 2 + ارسال نظر
خانوم ف شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 02:49 ب.ظ https://khanomef.blogsky.com/

خوب این سری چجوری تخم کردی پس؟

زدم به سیم آخر:))
قبلا اینجوری بود که سر کوچه که میرسیدم شالمو سرم میکردم، از خونه با شال میومدم بیرون تو ماشین که مینشستم اگه نبودن شالمو مینداختم.
ولی دیگه خسته شدم. مثلا چه گهی میخوان بخورن؟

یه مرد شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 03:13 ب.ظ http://Whiteshadow.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد