کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

میلان کوندرا درگذشت.

چقدر من تو کتابهای این مرد، خودم رو دیدم، آدمهای دور برم رو دیدم، زندگی رو دیدم...

ای بابا 

دوست داشتم اینجا یادش باشم و بهش ادای احترام کنم. 



نظرات 3 + ارسال نظر
سمیه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 11:32 ق.ظ

البته که میلان کوندرا مرد زن ستیزی بود، همون جا که اول کتاب جاودانگی میگه " همانطور که زن از دنده مرد پدید آمد" موضعش رو مشخص می کنه

یه نقل قول از انجیل، مستوجب چنین قضاوتیه؟

سمیه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 08:30 ق.ظ

البته که نقل قول نیست، یعنی نمیگه به قول انجیل، عقیده خودش رو بیان می کنه، یعنی جمله انجیل بخشی از ایده نویسنده ست در این قسمت

من خودم کتاب جاودانگی رو که خوندم در مورد توصیفاتی که از زنها داشت یهویی شاخکهام تیز شد که چرا داره اینطوری زنها رو توصیف می کنه
یک سرچ کردم با کلید واژه "کوندرا و زن"
هم به فارسی و هم به انگلیسی، که کلی در مورد ضد زن بودنش مطلب هست در نت
میخوام بگم یعنی این نظر من نیست، هر چند من هم با خوندن کتاب، بدون ذهنیت قبلی، این حس بهم دست داد

سمیه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 08:34 ق.ظ

و البته که دو کتابی که ازش خوندم بی نظیرن
بارهستی و جاودانگی
اما من شدت معتقدم آدمها لزوما سفید سفید نیستن دیگه
یک نویسنده به این زبردستی می تونه یک جای عقایدش بلنگه، مهم اینه حواسمون باشه اون عقیده رو فیلتر شده و با علم به رویکرد نویسنده بخونیم، مثلا حواسمون به زنهای داستان های این نویسنده باشه

بله درسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد