زن: یک هفته است لاینقطع چسبیدهن به من. وقتی میگن مامااان تمام سلولهای بدنم جیغ میکشن میگن بسه! اینقدر نگین مامان! مامان و یامان! مامان و کوفت! زهرمار! اما زبونم میگه جان مامان؟ جانم عزیزم؟ چی شده مامان جان؟
مرد: بهشت زیر پاته..
زن: الان که تو کونمه، گیر کرده نه در میاد نه فرو میره.
ببخشید خیلی خندیدم به این
میدونم اعصاب ندارید الان ولی خیلی بامزه بود
من هم واسه خنده نوشتمش:))
بازم دمت گرم و افرین که رفتار و حرف زدنتو میتونی کنترل کنی و چرخه معیوب پدر و مادرامون رو توی تربیت نسل خودمون پیاده نمیکنی.
شرحه شرحهم به خدا
یه وقتا فنرم در میره داد و هوار راه میندازم:))
شدیدا همدردیم
درد مشترک همه مادرا
چقدر تیتر و پست مرتبط و خوب بودن. خسته نباشی
تی فدا