کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

خیلی سال پیش یه تصویر متحرک برام ایمیل شد که شامل یه نقاب صورت معلق بود که داشت میچرخید. قاعدتا نقاب یک طرفش محدبه و طرف دیگرش مقعر اما این نقاب در تصویر فقط طرف مقعرش دیده میشد حتی وقتی به نظر میرسید که چرخونده شده. توضیحی به همراهش بود که میگفت چشماتون رو به فلان حالت دربیارین و از فلان زاویه نگاهش کنید تا طرف محدب نقاب رو ببینید و همه با انجام اون دستورالعمل به سادگی موفق میشدن وجه محدب نقاب رو ببینند. یعنی نقاب اون تصویر واقعا داشت میچرخید ولی در نگاه اول آدم متوجه نمیشد! یک خطای دید فراگیر باعث میشد وَر محدب رو نبینیم. در ادامه توضیحات اومده بود که فقط افراد شیزوفرنیک در همون نگاه اول متوجه هر دو وجه نقاب میشن چون یک سری از پیوندهای مغزی آدمهای سالم که  چنین خطای دیدی رو ایجاد میکنه در افراد شیزوفرنیک وجود نداره. دیدن اون تصویر من رو حیران کرد و بعد از فکر کردن طولانی به حیرانیم چند تا نتیجه واسه خودم گرفتم:


اول اینکه چیزی که یک نقص حساب میشه (کمبود اتصالات مغزی افراد شیزوفرنیک) میتونه باعث بشه نگاه و برداشتشون متفاوت باشه و اون چیز متفاوت لزوما غلط نباشه.

دوم اینکه چقدر ساختار مغز انسان پیچیده است و از کجا معلوم هر چیزی که میبینیم دقیقا همون چیزی باشه که میبینیم؟ در جایی که مغز به طور ناخوداگاه انتخاب میکنه که خیلی چیزها رو اصلا نبینیم! چطور میشه به این چشم و به این مغز اعتماد کامل داشت؟ پس دنیای ما همیشه در یک نسبیت ذاتی غوطه وره و شاید اصیل‌ترین و مطلق‌ترین مفهومی که میشناسیم همون شکه؛ شک به همه چیز.


سوم اینکه اگه این نقص و آنورمالی میتونه یک توانایی بیشتر به آدم بده، از کجا معلوم بقیه نقصها و آنورمالی‌ها نتونند؟ از کجا معلوم که وجود نقصها و تفاوتها در طبیعت مفید نباشند؟ و تازه فهمیدم که چرا سهراب میگه «و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد» 


چهارم اینکه هر وقت فکر کردم من بهتر از مخاطبم حالیم میشه چون من باهوشتر یا موفقتر یا در جایگاه بهتری هستم، به خودم بگم گه نخور. از کجا معلوم اون از همون جایگاهی که هست بینش بهتر و کاملتری نداشته باشه؟



حالا خودتون سعی کنید این حرفامو با نوتهای رانندگیم مرتبط کنید چون خودم میدونم که مربوطن ولی نمیتونم توضیح بدم:)))

نظرات 2 + ارسال نظر
یه مرد سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 10:09 ب.ظ http://Whiteshadow.blogsky.com

تازه اکثر آدمهای بزرگ دنیا از نظر روانی متفاوت هستند یا همان روانی هستند

ما آدم معمولی ها معمولی هستیم

البته من خودم معمولیِ معمولی نیستم؛ بصورت کلینیکال وسواسی و افسرده ام:))))

سحر پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 03:19 ب.ظ http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

قشنگ گفتی
آدم به فکر می اندازه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد