کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

ممد دو رفیق قدیمی دارد که گاهی دور هم جمع می شوند و پی‌اس‌فور بازی می کنند و سلامتی هم بالا می روند. گاهی هم زن و بچه هایشان را جمع می کنند می روند باغ کرج که مال پدرزن ممد است. زنهایشان با اینکه فازهای متفاوتی دارند ، بلدند با هم کنار بیایند؛ ولی ممد در همان 7-8ساعت دورهمی از دست زن رفقایش کلافه میشود، به زور نیش و کنایه‌های زن رفیق قدیمی‌تر و کسخلبازی زن رفیق دوم را تاب می آورد. بر عکس ممد، رفیقهایش  تو کف زن ممد هستند؛ حالا نه اینکه بخواهند بپرند بغلش و با او بخوابند (که آن هم  تجربه بدی نمی تواند باشد) بیشتر تحسین و توجهشان بابت اخلاق و رفتار زن است. زن ممد با اینکه از طبقه اقتصادی بالاتری است خودش را نمیگیرد، حتی ریخت و پاش‌هایش از دو تا زن دیگر کمتر است. با همه مهربان، بی‌آزار و کم‌توقع است. با وجود سواد و اطلاعات زیاد اغلب ساکت است و به حرف دیگران گوش میدهد و تا از او نظر نخواهند چیزی نمی گوید. با ممد و فرزندش محترمانه حرف میزند حتی اگر عصبانی و خسته‌ باشد. رفقای ممد فکر می کنند درست است که او یک هوا خوش‌تیپ‌تر و باکلاس‌تر از آنها بوده ولی گیر آوردن همچین زن باکمالاتی از خرشانسی‌اش است. شاید فکر کنید ممد با دیدن تحسین و غبطه رفقاش قدرشناسی‌اش نسبت به زنش بیشتر میشود ، اما سخت در اشتباهید. ممد فکر میکند اگر خانه باباش دو سه تا محله بالاتر بود و خودش هم جای اون همه سگ‌دو بیشتر به خودش میرسید حتما میتوانست زنی گیر بیاورد که پدرش به جای باغ کرج ویلای کلاردشت داشته باشد. چیزهای ارزشمند زندگی ممد هیچ وقت راضی‌اش نکرده، چون ممد یک گربه‌صفت است.
نظرات 2 + ارسال نظر
samar شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 09:29 ب.ظ https://glassbubbles.blogsky.com

زیاده خواهی, میل به بیشتر داشتن یا بهتر داشتن یا جور دیگه داشتن تقریبا توی همه آدما کم و بیش با درجات متفاوت توی هر مسئله یی هست و کلا جنبه مثبت این قضیه باعث کلی پیشرفت فردی و جمعی شده و میشه, ولی یه چیزی که این وسط هست اینه (از نظر من ) آدمی که توی مسائل عاطفی و پارتنر و همسر و پدر-مادر این طرز فکرو داره خیلی راه داره بخواد به رشد عاطفی برسه و عمدتا یا نمیرسه یا وقتی میرسه که دیگه خیلی دیر شده.

موافقم
و حتی در مسائل مادی هم زیاده خواهی نباید بر قدرشناسی غلبه کنه چون اون وقت میشه طمع، میشه آتشی که به خرمن میافته و همه چیز رو از بین میبره.

mahan سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 09:04 ق.ظ http://mahanshirazi.blogsky.com

سلام
خب تجربه ی زن داشتن رو ندارم که بخوام در موردش نظر کارشناسی بدم . ولی رفتار زن ممد رو تایید میکنم
البته نمیدونم آدرسم رو درست گذاشتم یا نه . چون اولین باره میام بلاگ اسکای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد