کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

هر جایی این ماجرا استاپ بشه من دیگه راضیم

وقتی کامپیوتر را ری استارت میکنم

وقتی پنجره را باز میکنم که بوی پیازداغ نپیچد

وقتی وزنم را -وزن زیادم را- از پله برقی خاموش پل هوایی بالا میکشم

وقتی ۵۰۰ تومان را ضربدر ۲۰ تا لواش میکنم و یک صفر اضافه میکنم و کارت میکشم

وقتی فیلترشکن را خاموش میکنم

وقتی اخبار جنگ و کرونا را میخوانم

وقتی در گروه خانوادگی‌مان ختم قرآن پخش میشود (و همیشه اولین داوطلب جزء سی را برمیدارد)

وقتی کوسن را از چهار طرف فشار میدهم که کمی باد کند

توی مغزم صدها نامجو، کراوات زده اما نزار، یک صدا میخوانند:

من حال ادامه دادن ندارم

صادقانه 

یعنی به زور دارم ادامه میدم...


نظرات 1 + ارسال نظر
azaleh سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1400 ساعت 07:24 ق.ظ https://tarkeyetariki.blogsky.com

می فهمم...
اینقدر قشنگــــ نوشتی که با هر جمله اش لبخند پهنی زدم.
سر صپی دم شما گرممم.

سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد