کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

001116

بدترین قسمت دعوا اونجاست که یه بد و بیراهی بهت میگه که حس میکنی چقدر تنفر پنهان وجود داشته و چقدر قربون صدقه رفتناش دروغ بوده. واسه همینه که از دعوا بدم میاد، واسه همینه که گاهی کون هم میدم فقط واسه اینکه دعوا نشه. حاضرم بمیرم اما احساس نکنم دوست داشتنی نیستم. خب چرا؟ چه مرگته زن؟ مگه همه قراره همیشه عاشقت باشن؟ مگه تو عاشق همه هستی؟ مگه نمیشه که عاشق کسی باشی و یه لحظه هایی حس کنی ازش متنفری؟ چرا اینقدر احساساتت بچگانه است؟ بسه دیگه! بزرگ شو.
اه
اه
اه
پ.ن.
تازه عقد کرده بودیم، مثل اغلب زوجها کلی تنش داشتیم.  شوهرم یه پسر خام و بی تجربه بود، به نظر میرسید قبل از من هیچ وقت رابطه جدی نداشته. از طرفی ازدواج فقط رابطه دو نفر نیست، رابطه دو خانواده است. اونم خانواده های تخمی-سنتی ما. همسرجانم خیلی سعی میکرد مراقب حریم من باشه ولی واقعا از نقطه صفر مرزی من فرسنگها فاصله داشت و من مجبور بودم تنهایی همه روابط (خودم و خودش، خودم و خانوادش، خودش و خانواده م) رو مدیریت کنم. از شدت فشاری که روم بودحسابی به هم ریخته بودم. رفتم پیش مشاور و عین بچه های یتیم مونده زدم زیر گریه. بهم گفت مهارت ابراز وجود نداری. خب راست میگفت. من یا لالم یا برای طرف مقابل قاطی میکنم و میزنم  پاره پورش میکنم. هیچ وقت نمیتونم عین آدم بگم دلخورم، ناراحتم، احساس میکنم دارید بهم ظلم میکنید. بعد از اون خیلی به مهارت ابراز وجود فکر کردم، کتاب خوندم، سعی کردم تو خودآگاه بمونم و دیگه اون سیکل معیوب دلخوری، سکوت طولانی و انفجار ناگهانی رو تکرار نکنم. اما نهایتاً ماهیت وجودیم همونه که قبلا بود. حالا میفهمم چرا. همیشه میترسم بگم ناراحتم، میترسم اگه بگم دیگه دوستم نداشته باشن، یا از مقدار دوست داشتنشون کم بشه. 
نظرات 1 + ارسال نظر
مسلم شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1400 ساعت 09:58 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

تو از اون آدمایی که آدمای اطرافت باید بیشتر قدرت رو بدونن و ازت تشکر کنن :))) قدرتو میدونن ؟:))
این طنز نهفته ی درون متن ها نشونه ای از یک انسان درجه ی یک است .
تو خودت عمیقی نمیدونم چرا میری سمت فلسفه
تو باید بری سمت رقص و شوخی و سربه سر دیگران گذاشتن و .. (کارای سطحی)

اولا که اطرافیانم شدیدا باهات مخالفن، شک نکن:)) ولی من بابت حسن نظرت ممنونم.

بعدم میرم سراغ فلسفه و روانشناسی چون آرومم میکنه. دریا که تو بشقاب جا نمیشه عیزم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد