کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

000915

تو که آسمانهای دیگر را دیده ای، از ما به آبی های دیگر سلام برسان. از لب ما با جامهایی که به هم میخورند بنوش. از چشم ما به کوچه های چراغان، بچه های شاد و درختهای آذین بسته نگاه کن. با دستهای ما همراه دختران و پسرانی که آمده اند خوش باشند، برقص. با پاهای ما تلو تلو بخور در بیخیالی خیابانها. از ما زندگی کن همه آنچه را که ما محرومیم از آن.این روزها  به تو پیام نمیدهم، حق تو نیست که تلخی کام آدمهای محصور این مرز را از لای پیامهایشان به کام بکشی. ما سیگارهای سوخته و دود نشده را به سطل زباله تاریخ بیانداز و خوش باش. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد