کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

چه کسی میداند ما از چند جهنم گذشته‌ایم تا به این برزخ برسیم.

برای یه آدمی که رو مبل خونه‌ش نشسته و از زاویه یه کف دست گوشی و به واسطه چند تا جمله منو میشناسه، نسخه پیچیدن و پرپوچ گفتن در موردم راحته. اما برای من بی‌محلی کردن بهشون راحت نیست که البته مشکل خودمه و بالاخره یه راهی واسه حلش ‌‌‌پیدا میکنم، مثل همه اون مشکلایی که منو زیر خودشون دفن کردن ولی من تونستم زنده بمونم و از پسشون بربیام. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد