کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

که جنگ و کین با من حزین روا نباشد...

یه خاطره دارم که مزه چایی میده، گرمه، تلخه، تکراریه، سر دلم رو میسوزونه ولی باز هم ازش سیر نمیشم.

هر وقت که تصنیف بهار دلکش شجریان رو گوش میدم اون خاطره رو جرعه جرعه مینوشم و اشکهام رو پشت پلکم چال میکنم. تو زندگی کوتاه و کم چگالی من، همین یه خاطره طعم دار هم غنیمته و من میخوام اونو فقط مال خودم نگه دارم. 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد