آلن دو باتن که بینظیره، واقعا من کی باشم که ازش تعریف کنم؟ قبلا «تسلی بخشیهای فلسفی»ش اثر شفابخش بر من گذاشته بود و الان دارم از «جستارهایی در باب عشق» حظ میبرم. ترجمه گلی امامی هم خوبه، تو انتخاب واژه بهتر هم میتونست باشه ولی مفهوم رو خوب رسونده؛ اینو وقتی خوب میفهمی که ترجمه محمدرضا اخلاقی منش رو دیده باشی! (خب مرد، یه بار از رو ی فارسیش بخون ببین خودت میفهمی چی داری میگی؟) کتاب رو با صدای احسان افشار گوش میدم که اونم واقعا خوبه، بر عکس خیلی از کتابخونها، خودش میفهمه داره چی میگه و با مکثهاش فرصت میده که شنونده هم بفهمه. جنس صداش رو هم دوست دارم، به میزان لازم مردانه است و مطلقا لهجه نداره و زیاد هم تیپ نمیگیره (البته تیپهای زیادی تو کتاب وجود نداره) قسمت اولشو در حال پیاده روی گوش دادم و فکر کردم اونقدر جذابه که میتونه بهانه خوبی باشه که هر روز خودمو از خونه بکشم بیرون برای پیاده روی که البته نبود:))
کتاب کلی گزاره خوب داره که جون میده واسه نقل قول تو کانالهای تلگرامی:)) ولی چون من خیلی فرهیختهم از این جهت جذبش میشم که کلی سوال خوب تو ذهن آدم ایجاد میکنه.
*****
چه چیزی در او میدیدم؟عمق. احساس میکردم او از پوستهی همه چیز رد میشود و عمق آن را میبیند و همین جذابش میکرد، همین تصوری که در من ایجاد شده بود.