کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۰۰۰۵۱۲

این توقع ما هیچ وقت با بقیه هماهنگ نشد، منظورم با اون شخص مورد توقع نیستا، منظورم با ناظرانه. یعنی چی؟ یعنی مثلا فلان توقع رو که داری و سگ محلت نمیذاره و دلت میشکنه، بقیه میان میگن خوب این چه توقعیه تو داری؟ توقعت بالاست! از اونور داری نون و ماستتو میخوری یهو از شش جهت بهت حمله میشه چرا فلان توقعو نداری؟ چرا اینقدر رو میدی؟!

بذارین آدم زندگیشو یکنه، مرسی، اه. 

نظرات 2 + ارسال نظر
مسلم چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 01:56 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

مثل اینکه آدم مجبوره تا آخر عمرش این حرف ها رو بشنوه
من وقتی میبینم کسی اینجوریه ، در رو واسش باز می کنم که گستاخ تر بشه که بهونه داشته باشم واسه حذف کردنش از زندگیم

من بر خلاف تصور ایجاد شده در این وبلاگ، خیلی صبورم. پاسخم به همه این حرفها یه لبخنده. خیلی که بدم بیاد از یه حرفی وانمود میکنم اصلا نشنیده ام.

مسلم پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 06:11 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

من تصور خشن بودن ندارم ازتون
تصور "خیلی صبور" هم ندارم
با توجه به خاطراتی که قبلا اینجا تعریف کردید
به نظر قوی هستید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد