کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.


بعضی آدمها مثل مریضی هستن، مثل ویروسهایی که بقاشون در تضعیف و رنج و درد دیگرانه. وقتی بهت نزدیک میشن هدفشون یه چیزه، اونم از پا انداختن تو. به خودت میای میبینی مبتلا شدی، باید رنج بکشی، درد بکشی تا روحت بالاخره یه جا و یه روز از شر اون دشمن نامرئی خلاص بشه. من الان از اون مریضیا دارم، یکی بهم حرفی زده، ویروس نفرتشو تو من پخش کرده و من حالم بده. کاش با این نفرت نمیرم. کاش باز قلبم قرمز نرمالو بشه، عین او ن کوسنهایی که تو دهه هشتاد مد شده بود. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد