کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۹۰۹۰۹

به تاریخ بی تکرار ۹۹/۹/۹، یاد میکنم از ۹ سال پیش، شهرک غرب، صبح ابری دلگیر سرد و آدمی که قدم‌زنان مُرد اما چون هیچ گوری ظرفیت حسرتهاشو نداشت مجبور شد هم‌چنان روی پاش بایسته.



پ.ن.

امیدوارم پرونده‌هایی که ۹۱/۹/۹ تو بیمارستان لقمان تشکیل شده آتیش بگیره:))

نظرات 1 + ارسال نظر
مسلم یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 03:18 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

خوب از زیر دادن رمز نوشته ها در رفتید.
به نظر می رسه این یک خصوصیت قوی زنونه است
راحت میتونن حرفشونو عوض کنن و قانع کننده هم به نظر می رسند.

هر چی من روح اجدادمو گرو بذارم که نوشته ها بی اهمیته، باور نمیکنی، نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد