به تاریخ بی تکرار ۹۹/۹/۹، یاد میکنم از ۹ سال پیش، شهرک غرب، صبح ابری دلگیر سرد و آدمی که قدمزنان مُرد اما چون هیچ گوری ظرفیت حسرتهاشو نداشت مجبور شد همچنان روی پاش بایسته.
پ.ن.
امیدوارم پروندههایی که ۹۱/۹/۹ تو بیمارستان لقمان تشکیل شده آتیش بگیره:))
خوب از زیر دادن رمز نوشته ها در رفتید.
به نظر می رسه این یک خصوصیت قوی زنونه است
راحت میتونن حرفشونو عوض کنن و قانع کننده هم به نظر می رسند.
هر چی من روح اجدادمو گرو بذارم که نوشته ها بی اهمیته، باور نمیکنی، نه؟